نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 166
شكاف برمىدارد اين خود تسبيح ديوار است،
چون نشان مىدهد كه تعمير احتياج دارد[1].
مؤلف: اين روايت را از حسين بن سعيد از آن جناب نيز نقل كرده است[2].
و در همان كتاب از نوفلى از سكونى از جعفر بن محمد از پدرش (ع) روايت
كرده كه فرمود: رسول خدا 6 نهى كردند از اينكه چارپايان را داغ كنند، و اينكه
مردم به صورت آنها بزنند و فرمود: زيرا چارپايان هم خدا را به حمد تسبيح مىگويند[3].
مؤلف: اين مطلب يعنى نهى از زدن به صورت حيوانات را كلينى هم در كافى
به سند خود از محمد بن مسلم از امام صادق (ع) از رسول خدا نقل كرده كه در ضمن
حديثى فرمود: حيوانات را از صورت داغ مكن[4].
و در همان كتاب از اسحاق بن عمار از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود:
هيچ مرغى نيست كه در صحرا يا دريا شكار شود مگر به خاطر اين است كه در تسبيح خدا
كوتاهى كرده است[5].
مؤلف: اين معنا را اهل سنت هم به طرق زيادى از ابن مسعود و ابى
الدرداء و ابى هريره و غير ايشان از رسول خدا 6 نقل كردهاند.
و در همان كتاب از مسعدة بن صدقه از امام صادق از پدرش (ع) روايت
كرده كه فرمود: مردى بر پدرم وارد شد و گفت: پدر و مادرم فدايت باد من مىبينم
خداى تعالى در كتابش مىفرمايد:(وَ إِنْ مِنْ
شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ) اين چگونه است؟ پدرم فرمود: درست است، پرسيد يعنى مىفرمائيد: درخت
خشكيده خداى را تسبيح مىگويد؟ فرمود آرى، مگر نشنيدى چوبهايى را كه در خانهها به
كار رفته چگونه به صدا در مىآيد؟ اين همان تسبيح چوب خشك است كه مىگويد
سبحان اللَّه على كل حال [6].
و در الدر المنثور است كه ابن مردويه از ابى هريره روايت مىكند كه
رسول خدا 6 فرمود: مورچهها تسبيح خدا مىگويند[7].