نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 353
همه اين معانى را آيه
مورد بحث در عبارتى كوتاه خلاصه كرده و فرموده:(كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ
عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ) چون ظاهر آن- همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم- اين است كه
اين حجت و استدلال از قديم و جديد در ميان مشركين معروف بوده، و جوابش هم اين است
كه شان يك نفر فرستاده خدا اين نيست كه مردم را مجبور بر ايمان و اطاعت كند، بلكه
تنها وظيفه او ابلاغ آشكار و روشن، و انذار و تبشير است، و دليل مشركين نمىتواند
جواب اين دليل را بدهد، پس تو سرگرم كار خود باش و هيچ طمعى به هدايت گمراهان
ايشان نبند، و در دو آيه بعد اين اجمال بطور مفصل توضيح داده مىشود:
كلمه
طاغوت در اصل مانند طغيان، مصدر و به معناى تجاوز از حد بدون حق بوده است، و
اسم مصدر آن طغوى است، راغب گفته: طاغوت عبارت از هر متعدى و هر
معبودى غير از خداست، كه هم در مفرد بكار مىرود و هم در جمع، خداى تعالى نيز آن
را هم در مفرد بكار برده و فرموده:(فَمَنْ يَكْفُرْ
بِالطَّاغُوتِ) و نيز فرموده:(وَ الَّذِينَ اجْتَنَبُوا
الطَّاغُوتَ)، و هم در جمع بكار برده و فرموده:(أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ)[1].
و اينكه
فرمود:(لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا) اشاره است
به اينكه مساله بعثت رسول، امرى است كه اختصاص به امتى ندارد، بلكه سنتى است كه در
تمامى مردم و همه اقوام جريان مىيابد، و ملاكش هم احتياج است، و خدا به حاجت
بندگان خود واقف است، هم چنان كه در آيه قبلى بطور اجمال به عموميت بعثت رسول
اشاره نموده و فرمود:
(كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).
و جمله(أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ)- بطورى كه از سياق
بر مىآيد- بيان بعثت رسول است، و معنايش اين است كه حقيقت بعثت رسول جز اين نيست
كه بندگان خداى را به عبادت خدا و اجتناب از طاغوت دعوت كند، زيرا امر و نهى از يك
بشر به ساير افراد بشر، مخصوصا وقتى كه آمر و ناهى رسول باشد جز دعوت عادى، معناى
ديگرى ندارد، و معنايش الجاء و اضطرار تكوينى نيست، و خود رسول نمىتواند چنين
ادعايى بكند تا كسى در رد ادعايش بگويد: اگر خدا بخواهد ما غير او را
نمىپرستيم، و اگر نخواهد ديگر فرستادن رسول معنا ندارد .