نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 354
اين را بدان جهت گفتيم
تا بى وجهى گفتار كسانى كه[1] گفتهاند:
تقدير كلام:
ليقول
لهم اعبدوا اللَّه و اجتنبوا الطاغوت- تا به آنان بگويد خدا را بپرستيد و طاغوت را
اجتناب كنيد مىباشد را روشن كرده باشيم.
[اشاره به
اينكه همه امتها به دو طايفه هدايت يافته و گمراه منقسم بودهاند و بيان اينكه
هدايت خدا پاداش احسان در عمل، و اضلال خدا مجازات ضلالت خود عبد است]
و اينكه
فرمود(فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ
عَلَيْهِ الضَّلالَةُ) معنايش اين است كه تمامى امتها، مانند اين
امت، منقسم به دو طايفه بودند، يك طايفه، آنهايى كه خدا هدايتشان كرده، و به عبادت
او و اجتناب از طاغوت موفق شدند.
توضيح اينكه:
هدايت تنها و تنها از ناحيه خداى تعالى است و احدى با او شريك نيست و جز او به هيچ
كس ديگرى منتسب نمىشود مگر به تبع او هم چنان كه خود او در قرآن مجيدش خطاب به
پيغمبر گراميش فرموده:(إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ
اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ)[2]. و بزودى در
آيه بعدى كه مىفرمايد:(إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ
لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ) و همچنين در ساير آياتى كه هدايت را منحصر در
خداى تعالى مىكند به اين بحث اشاره خواهيم نمود.
و اين مطلب
مستلزم جبر و اضطرار نيست، كه بنده هيچ دخالتى در آن نداشته باشد بلكه مقدمات آن
به اختيار خود عبد است، هم چنان كه آيه(وَ الَّذِينَ جاهَدُوا
فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ)[3] به آن اشاره نموده و
افاده مىكند كه هدايت الهى طريقى است در دسترس خود انسان، و آن طريق عبارت است از
احسان در عمل كه اگر احسان كند خدا با او است، و نمىگذارد گمراه شود.
طايفه دوم از
امتها، آنهايى هستند كه ضلالت بر آنان ثابت و لازم شده و اين آن ضلالتى است كه خود
انسان به سوء اختيارش درست مىكند، نه آن ضلالتى كه خدا بعنوان مجازات، آدمى را
بدان مبتلا مىسازد، بدليل اينكه در باره آن، تعبير به اثبات و لزوم كرده و در آيه
بعدى آن را بخود نسبت داده و فرموده است:(فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي
مَنْ يُضِلُّ) پس معلوم مىشود قبلا ضلالتى بوده كه خدا آن را اثبات و
لازم كرده و به خود نسبت داده، و اين همان ضلالت مجازاتى است (دقت بفرمائيد).