نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 351
صورت بايد مشركين
چنين مىگفتند: لو شاء اللَّه لصرفنا عن عبادة غيره و تحريم ما حرمناه- اگر
خدا مىخواست با ايجاد موانع ما را از پرستش غير خودش و از تحريم آنچه حرام كرديم
باز مىداشت ولى ظاهر آيه اين معنا را دفع مىكند، و يا مىگفتند: لو
شاء اللَّه شيئا من اعمالنا لبطل و جرح عن كونه عملا لنا و نحن مستقلون به- يعنى
اگر پاى مشيت خدا در بين مىآمد ديگر عمل، عمل ما نمىبود، و حال آنكه عمل، عمل ما
است و ما مستقل در آنيم .
بعلاوه، اگر
معناى جمله(لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا) اين باشد كه
اگر خدا مىخواست با ايجاد موانع ما را از انجام آن باز مىداشت، مشركين حرف صحيحى
زده بودند ديگر معنا نداشت در سوره زخرف آن را رد كند و بفرمايد:(ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ)[1].
پس بنا بر
آنچه گذشت حق اين است كه گفتيم مقصود مشركين از جمله(لَوْ شاءَ
اللَّهُ ...) اين است كه در بتپرستى خود استدلال كنند به اينكه مشيت الهى متعلق
ترك آن نشده، و خلاصه خدا ترك آن را نخواسته، نه اينكه بخواهند متعرض اين معنا
شوند كه مشيت به فعل عبادت بت تعلق گرفته تا جبر شود، و نه اينكه گفته باشند محال
است مشيت متعلق به عبادت شود تا تفويض را اثبات كرده و گفته باشند كه خدا تنها از
راه ايجاد مانع مىتواند از عمل بندگان خود جلوگيرى كند.
[پاسخ به
دليل مشركين: تنها وظيفه پيامبران بلاغ مبين است و مشيت خدا بر هدايت
انسان مشيت تشريعى و بسته به اختيار انسان است نه تكوينى و خارج از اختيار]
در اين آيه
خطاب به رسول خدا 6 است، و به آن جناب امر مىكند كه رسالت خود را به بلاغى
آشكار ابلاغ كند و به آنچه مشركين بهم مىبافند و استدلالهايى كه بر مرام خود
مىكنند اعتنايى نكند، زيرا ادله آنان دليلهايى پوچ و باطل است و بر عكس، حجت و
دليل او تام و قاطع است، و در همين جمله كوتاه اشاره اجمالى است بر بطلان دليل
مشركين.
پس اينكه
فرمود:(كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ) معنايش اين
است كه اين طريقى كه مردم معاصر تو پيش گرفتهاند عينا همان طريقى است كه مشركين
گذشته پيمودند و غير خدا را پرستيدند، و از پيش خود چيزهايى را كه خدا حرام نكرده
بود حرام كردند، و وقتى فرستادگان خدا به نزدشان مىآمدند و از اين اعمال، نهيشان
مىكردند همين را مىگفتند