responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 350

به عبارت ديگر ما بت مى‌پرستيم و از همين جا كشف مى‌كنيم كه او غير اين را نخواسته، اين است مفهوم جمله شرطيه و اما دو جمله ليكن او خواسته كه ما بت بپرستيم پس به حكم اجبار مى‌پرستيم و يا ليكن او خواسته كه ما موحد در پرستش نباشيم ما هم به حكم اجبار موحد نشديم از مفهوم و منطوق جمله شرطيه اجنبى هستند.

علاوه بر اين، اگر مقصود آنان چنان چيزى بوده و خواسته‌اند با اين سخن خود، نبوت را از راه اجبار و الجاء رد كنند پس با همين سخن به ضلالت خود و حقانيت نبوت اعتراف كرده‌اند، چيزى كه هست اعتذار جسته‌اند به اينكه از آنجايى كه ما مجبور در ضلالت و بت‌پرستى هستيم نمى‌توانيم هدايت تو را بپذيريم و خدا خواسته كه ما بهمين حال گمراهى باقى باشيم، لذا بر پرستش بتها و تحريم حلالها مجبورمان كرده و ما قادر بر ترك خواسته او نيستيم.

آرى مشركين مى‌خواهند ادعاى هدايت كنند و بر پندار خود پافشارى مى‌نمايند، هم چنان كه خداى سبحان بعد از ذكر عبادت و پرستش ايشان ملائكه را، از ايشان حكايت مى‌كند كه گفتند:( لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ‌) ...(بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ )[1] كه صريحا براى خود و پدران خود ادعاى هدايت مى‌كنند.

و نيز در كلام مجيدش مكرر از ايشان حكايت شده كه مساله بت‌پرستى را يك سنت قومى و مقدسى مى‌دانسته‌اند كه پدران آنان، آن را باب كرده بودند و هر خلفى بعد از سلفش مى‌بايستى آن را مقدس بشمارد و اين اعتقاد، با اعتراف به ضلالت و شقاوت كجا مى‌سازد؟.

و همچنين مقصود آنان از اين استدلال اين نبوده كه كارهاى ايشان مخلوق خود ايشان و بر خلاف نظريه جبرى كه گذشت هيچ ارتباطى با مشيت الهى ندارد زيرا اگر چنين منظورى مى‌داشتند ديگر معقول نبود آن را مربوط به مشيت خدا كند، چون در اين صورت مشيت خدا هيچكاره بوده تنها خداى تعالى براى جلوگيرى از آن مى‌توانست متوسل به ايجاد مانع شود، و با ايجاد مانع، جلو كارى را كه نمى‌خواست ايشان انجام دهند بگيرد، و در اين‌


[1] اگر خدا مى‌خواست ما فرشتگان را نمى‌پرستيديم، گفتار آنان از روى علم و دانش نيست بلكه به وهم و پندار باطل خويش سخن مى‌گويند ... بلكه گفتند ما پدران خود را بر عقايد و آئينى يافتيم و البته در پى آنان بر هدايت هستيم. سوره زخرف، آيات 20- 22.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 12  صفحه : 350
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست