نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 254
وعده آتش به مرتكب
گناهان مىدهد، مانند آيات زنا و قتل نفس بدون حق، و ربا و خوردن مال يتيم و نظائر
آن.
علاوه،
شواهدى كه وى به عنوان تقريب دليل خود آورده، و از آن جمله گفته كه واقع شدن
آيه دنبال كلام ابليس ... وجوه و شواهد واهيى است كه هيچ دلالت و شهادتى بر
مدعاى او ندارد. و همچنين اينكه گفته پس قيد ايمان به خاطر اين دو دليل است،
و از آن گذشته دليلى بر قيد ديگر نداريم و تخصيص عام خلاف ظاهر و خلاف اصل است
... نيز صحيح نيست، زيرا خلاف اصل در جايى گفتگويش بميان مىآيد كه دليل
لفظى در كار نباشد و خواننده عزيز به ادله لفظى كه همه آنها صالح براى تقييد
آيهاند واقف گرديد. و همچنين خلاف ظاهر، چون ظهور مطلق در اطلاق- كه گويا مقصود
وى از ظهور همان است- وقتى حجت است كه دليل مقيدى، اطلاق را تقييد نكند و گر نه
بايد از ظهور اطلاق دست برداشته آن را حمل بر مقيد نمود.
پس حق مطلب
آنست كه گفتيم آيه شريفه شامل كسانى است كه ملكه تقوى و ورع و پرهيز از محرمات
الهى در دلهايشان جايگزين شده باشد. تنها چنين كسانىاند كه سعادت و بهشت بر ايشان
حتمى است.
بله اين معنا
نيز هست كه از كتاب خدا و سنت استفاده مىشود كه اهل توحيد يعنى آنها كه در موقف
قيامت با شهادت لا اله الا اللَّه محشور مىشوند مخلد در آتش نيستند،
و بالأخره به بهشت وارد مىشوند، ولى اين غير از دلالت لفظ متقين است.
كلمه
غل به معناى كينه است و بعضى گفتهاند به معناى كينه و حسد است كه آدمى را
وادار مىكند به ديگران آزار برساند. و كلمه سرر جمع سرير
است كه به معناى تخت (مبل) است. و كلمه نصب به معناى تعب و خستگى است:
كه از خارج به آدمى روى دهد.
خداى تعالى
در اين دو آيه حال متقين را در وارد شدنشان به بهشت بيان مىفرمايد. و اگر از ميان
نعمتهاى بهشت با آن همه زيادى تنها اين چند چيز را شمرد بخاطر عنايتى بود كه به
اقتضاى مقام داشت، چون مقام، مقام بيان اين جهت است كه اهل بهشت به گرفتارى و
بدبختى گمراهان مبتلا نيستند، چون آنان سعادت و سيادتشان و كرامت و حرمتشان را از
دست ندادهاند، و چون زمينه كلام اين بود، مناسب بود امنيت اهل بهشت را نام ببرد،
لذا فرمود: اهل بهشت از ناحيه نفسشان و درونشان در امنيتاند،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 254