نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 253
پس با اين بيان ثابت
مىشود كه حكم جنات عيون براى تمامى گويندگان لا اله الا اللَّه محمد رسول
اللَّه ثابت است، هر چند كه اهل معصيت باشند، و اين خود بيانى روشن است[1].
و مقتضاى
كلامش اين است كه آيه شريفه شامل مرتكبين تمامى كبائر موبقه، كه كتاب عزيز (قرآن)
تصريح به استحقاق آتش بر مرتكب آن دارد بشود، بشرطى كه از شرك پرهيز كند. و همچنين
شامل كسانى كه غير از دو شهادت مذكور تمامى واجبات الهى را كه تاركش را وعده آتش
داده ترك كردهاند بگردد. و حال آنكه هر كس كه با كلام خداى تعالى انسى داشته و در
آن تدبر نمايد شك نمىكند در اينكه قرآن كريم چنين كسانى را متقى نمىداند، و جزء
متقيان نمىشمارد، مخصوصا عنوان متقين از عناوينى است كه در قرآن كريم زياد به چشم
مىخورد كه آنان را صريحا به بهشت بشارت مىدهد و شايد قريب بيست جا آنان را به
اجتناب از محرمات وصف مىكند، و در احاديث هم متقين به چنين كسانى تفسير شده است.
علاوه بر
اينكه صرف صحت اطلاق وصف ربطى به تسميه به آن وصف ندارد (و مجرد اينكه كلمه متقى
به شخصى كه يك بار از محرمات اجتناب كرده اطلاق شود غير اين است كه اسم چنين شخصى
را متقى بگذاريم).
كسى به وصف
مؤمن، محسن، قانت، مخلص و صابر و مخصوصا اوصافى كه در آن بقاء و استمرار خوابيده
ناميده نمىشود، مگر آنكه وصف مذكور در او استقرار و دوام داشته باشد. و اگر سخن
فخر رازى در متقين درست باشد بايد در طاغين و فاسقين و مفسدين و مجرمين و غاوين و
ضالين كه در قرآن كريم وعده آتش به آنان داده شده صادق باشد، و حال آنكه صادق
بودنش تناقض عجيبى است كه به كلى نظام كلام الهى را مختل مىسازد.
و اگر بگويى
در اوصافى كه شمردى قرينه و شاهدى هست كه آن اوصاف را به مرتكب در يك بار و دو بار
صادق نمىداند، از قبيل آيات شفاعت و توبه و امثال آن، در جواب مىگوييم در وصف
متقين هم قرينه داريم كه مراد از آن، كسانى هستند كه هميشه تقوى داشته باشند نه
آنانى كه هم گناهان را مرتكب شده، هم واجبات را ترك مىكنند و در همه عمر از يك
گناه پرهيز مىنمايند، و آن قرينه عبارتست از آياتى كه