نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 180
مؤلف: مقصود از هفت
سوره طولانى بطورى كه از اين روايت و از روايت ابن[1]
جبير بر مىآيد سورههاى: بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف، و يونس است
كه در جمع اول ترتيب آنها بدين قرار بوده و سپس عثمان آن را تغيير داده، انفال را
كه از مثانى است، و برائت را كه از صد آيهها است و بايد قبلا از مثانى باشد، ميان
اعراف و يونس قرار داد و انفال را جلوتر از برائت جاى داد.
فصل ششم:
[آنچه از روايات مربوط به جمع و تاليف قرآن استفاده مىشود]
رواياتى كه
در دو فصل گذشته نقل شد معروفترين روايات وارده در باب جمع آورى قرآن است كه بعضى
از آنها صحيح و بعضى ديگر غير معتبر است، و از مجموع آنها بر مىآيد كه جمع آورى
قرآن در نوبت اول عبارت بوده از جمع آورى سورهها كه يا بر شاخههاى نخل و يا در
سنگهاى سفيد و نازك و يا كتفهاى گوسفند و غير آن و يا در پوست و رقعهها نوشته
شده بود، و پيوستن آيههايى كه نازل شده و هر كدام در دست كسى بوده به سورههايى كه
مناسب آن بوده است.
و اما جمع در
نوبت دوم، يعنى جمع در زمان عثمان، عبارت بوده از اينكه جمع اول را كه آن روز دچار
تعارض نسخهها و اختلاف قرآنها شده بود به يك جمع منحصر كردند و تنها آيهاى كه
در اين جمع ملحق شد آيه(مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا
اللَّهَ عَلَيْهِ ...) بود كه آن را در سوره احزاب جاى دادند، چنان
كه از قول زيد بن ثابت نقل شد در حالى كه مدت پانزده سال كه از رحلت رسول خدا 6
مىگذشت كسى اين آيه را در سوره احزاب نمىخواند و جزو آن محسوب نمىشد.
هم چنان كه
بخارى از ابن زهير روايت كرده كه گفت: من به عثمان گفتم آيه(وَ
الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً)[2] را آيه ديگرى نسخ
كرده و شما ناسخش را ننوشتيد و يا نخواستيد بنويسيد؟ گفت برادر زاده! من هيچ
آيهاى را از قرآن از جاى خودش تغيير نمىدهم[3].
و آنچه كه
تفكر آزاد در پيرامون اين روايات- كه عمده و مهمترين روايات اين