نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 135
و در همان كتاب است
كه: احمد، ابن جرير، ابن ابى حاتم و ابو نعيم- در كتاب الدلائل- از ابى ايوب
انصارى روايت كردهاند كه گفت: يكى از علماى يهود نزد رسول خدا 6 آمد و عرض كرد:
به من خبر ده از معناى كلام خدا كه مىفرمايد:(يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ) آن روز خلايق كجا هستند؟ فرمود مهمانان خدايند و
هيچ چيز خدا را عاجز نمىكند[1].
مؤلف: اختلاف
روايات در تفسير تبديل زمين خالى از اين دلالت نيست كه مقصود از همه
آنها مثال است كه به منظور تقريب ذهن زده شده، و گر نه آنچه مسلم از معناى تبديل
است اين است كه آن روز هم، حقيقت زمين و آسمان تفاوتى پيدا نمىكنند، چيزى كه هست
نظام آخرتى آنها با نظام دنيائيشان فرق مىكند.
و در معانى
الاخبار به سند خود از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: از امام باقر (ع) شنيدم كه
فرمود: خداوند عز و جل از روزى كه زمين را خلق كرده تا كنون هفت عالم آفريده كه
هيچ يك از آنها از نوع بنى آدم نبودند، همه آنها را از خود زمين خلق كرد و در زمين
منزل داد و هر يك را بعد از انقراض عالم قبليش خلق كرد.
و بعد از آن
هفت عالم، خلقت اين عالم (عالم بشريت) را شروع كرد، و اولين فرد بشر يعنى آدم را
آفريد و ذريه او را از او خلق فرمود. نه، به خدا سوگند از آن روز كه خداوند بهشت
را خلق كرده از ارواح مؤمنين خالى نبوده، و از آن روز كه آتش دوزخ را آفريده از
ارواح كفار و گنهكاران خالى نبوده است. آرى، شماها شايد خيال كنيد كه وقتى قيامت
شد و بدنهاى اهل بهشت با ارواحشان به بهشت رفتند و بدنهاى اهل جهنم با ارواحشان
در آتش داخل شدند ديگر بساط خلقت برچيده شده، كسى در روى زمين او را بندگى
نمىكند، و او خلقى را براى بندگى و توحيدش نمىآفريند؟ نه چنين نيست، بلكه به
خداوند قسم كه او خلقى را بدون نر و مادهاى قبلى مىآفريند تا او را به يكتايى
بپرستند و تعظيم كنند. و براى ايشان زمينى خلق مىكند تا بر پشت خود حملشان كند. و
آسمانى خلق مىكند تا بر آنان سايه بيفكند، آيا مگر جز اين است كه خداى تعالى
فرموده:(يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ
السَّماواتُ) و نيز فرموده:(أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ
الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ)[2].