نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 516
اين معنا است، هم
چنان كه فرموده:(وَ ما
خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ ما خَلَقْناهُما
إِلَّا بِالْحَقِّ)[1].
پس خلاصه
مضمون آيه اين مىشود كه: خداى سبحان در هر وقت و مدتى كتاب و حكم و قضايى دارد، و
از اين نوشتهها هر كدام را بخواهد محو و هر كدام را بخواهد اثبات مىكند. يعنى
قضايى كه براى مدتى رانده تغيير مىدهد، و در وقت ديگر به جاى آن، قضاى ديگرى
مىراند، و ليكن در عين حال براى هميشه قضايى لا يتغير و غير قابل محو و اثبات هم
دارد، و اين قضاء لا يتغير اصلى است كه همه قضاهاى ديگر از آن منشا مىگيرند، و
محو و اثبات آنها نيز بر حسب اقتضاى آن قضاء است.
[نكاتى كه
در باره محو و اثبات قضايا و احكام الهى، از آيه:(يَمْحُوا
اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ) استفاده مىشود]
بنا بر اين
از آيه شريفه چند نكته روشن مىگردد:
اول اينكه
حكم محو و اثبات حكمى است عمومى كه تمامى حوادثى كه به حدود زمان و اجل محدود
مىشود- و بعبارت ديگر تمامى موجوداتى كه در آسمانها و زمين و ما بين آن دو است-
دستخوش آن مىگردند، هم چنان كه فرموده:(ما خَلَقْنَا السَّماواتِ
وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى)[2].
و اين نكته
از اينجا استفاده مىشود كه در آيه شريفه به طور اطلاق فرموده: خداوند هر چه
را بخواهد محو مىكند و هر چه را بخواهد اثبات مىنمايد ، و صرف اينكه مورد
آيه مساله نبوت است باعث نمىشود كه ما از اطلاق آن صرفنظر نموده، عموميت آن را
تخصيص بزنيم، زيرا مورد مخصص نيست. از همين جا فساد گفتار كسانى كه آيه را به
معناى خاصى گرفتهاند معلوم مىشود. آرى، بعضى[3]
گفتهاند: محو و اثبات همان نسخ احكام است. عدهاى[4]
ديگر گفتهاند:
محو و يا
اثبات مباحاتى است كه در نامه اعمال نوشته شده كه اگر خدا بخواهد آنها را محو
نموده، به جاى آن اطاعت و يا معصيت مىنويسد، تا عمل صاحبش بىجزاء نباشد. عده سوم
گفتهاند: محو گناهان مؤمنين و اثبات گناهان كفار است كه خداوند با آنان به فضل
خود، و با اينان به عقوبت خود معامله مىكند. و عده[5]
ديگر گفتهاند: مربوط به محنتها و مصائب و
[1] ما آسمانها و زمين و ما بين آن دو را به منظور لعب و به لغو
نيافريديم، و آنها را جز به حق خلق نكرديم. سوره دخان، آيه 38 و 39.
[2] آسمانها و زمين و آنچه كه در آنها است جز بحق و اجلى معلوم
نيافريديم. سوره احقاف، آيه 3.