نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 515
اين جمله توهمى را كه
ممكن است به ذهن كسى برسد دفع نموده، حقيقت امر را بيان مىكند، چه اختلاف حال
كتاب و محو و اثبات آن و دگرگون شدن احكام نوشته شده و قضاء رانده شده در آن، چه
بسا آدمى را به اين توهم وادارد كه قضايا و امور عالم نزد خداى سبحان هم وضع ثابتى
نداشته، حكم او هم تابع علل و عوامل خارجى است، عينا مانند احكام ما آدميان و
صاحبان شعور، و يا به توهم بيندازد كه اصلا احكام الهى گزاف و بيهوده است، و نه
خودش به حسب ذات تعين دارد، و نه چيزى از خارج در تعين آن اثر مىكند.
هم چنان كه
چه بسا صاحبان عقل بسيط و سادهلوحان توهم كردهاند كه خدايى كه ملك- بكسر لام-
مطلق است، سلطنتش مطلق، و هر چه بخواهد مىكند، و با آزادى مطلق و بدون رعايت هيچ
قيد و شرطى، و هيچ طريقه و نظامى هر عملى كه بخواهد انجام مىدهد، و با اين حال
ديگر نمىتوان صورتى ثابت و نظامى معين براى افعال و قضاياى او تصور نمود. در حالى
كه (بر خلاف اين توهم) خودش فرموده:(ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ
لَدَيَّ)[1] و نيز
فرموده:(وَ كُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ)[2] و همچنين آياتى
ديگر.
در جمله مورد
بحث اين توهم را دفع نموده و فرموده:(وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ)، يعنى اصل و
ريشه عموم كتابها و آن امر ثابتى كه اين كتابهاى دستخوش محو و اثبات بدان بازگشت
مىكنند، همانا نزد اوست. و آن اصل مانند اين شاخهها دستخوش محو و اثبات نمىشود،
و اگر آن هم دستخوش محو و اثبات مىشد ديگر معنا نداشت كه اصل كتابها خوانده شود،
بلكه آن هم مانند اينها بود، و اگر اين كتابها اصلى نمىداشت محو و اثبات آنها
بخاطر يكى از دو جهت بود:
يا بخاطر اين
بود كه عوامل خارجى اقتضاء محو يكى و اثبات يكى ديگر را داشت و در محو و اثبات آنها
اثر مىگذاشت، كه در اين صورت خداى تعالى مقهور و مغلوب عوامل و اسباب خارجى
مىشد، عينا مانند ما ممكنات كه محكوم عوامل خارجى هستيم، و اين غلط است، زيرا به
حكم(لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ) خداوند محكوم چيزى
نمىشود.
و يا بخاطر
اين مىبود كه اصولا كارهاى او تابع هيچ نظامى نبوده بلكه گزافى صورت مىگيرد. اين
نيز صحيح نيست، زيرا گزاف بودن مستلزم اختلال نظام خلقت و تدبير عام و واحدى است
كه موجودات را به هم مربوط مىسازد، و ساحت ذات خداوندى بزرگتر و منزهتر از