responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 380

ملائكه و حتى از غير خود ايشان نبودند و در ميان آنان زندگى مى‌كردند و نزد ايشان معروف و سرشناس بوده‌اند مردم هم با ايشان نشست و برخاست داشته‌اند.

مؤيد اين معنا توصيفى است كه از ايشان كرده و فرمود مردانى بودند ، زيرا مردان از زنان داراى روپوش زودتر شناخته مى‌شوند.

و در جمله‌(أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ ...)، امت پيغمبر اسلام 6 را انذار مى‌كند يعنى همان انذارى كه امتهاى گذشته را با آن انذار نمود، آنان نشنيدند و در نتيجه وزر و بال كار خود را چشيدند.

و جمله‌(وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ) بيان نصيحت است، و اينكه آنچه كه بدان دعوت مى‌كنند كه همان تقوى باشد بدنبالش چيزى جز تمامى خيرات و همه سعادات نيست.

[معناى آيه:(حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا ...)]

(حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جاءَهُمْ نَصْرُنا ...).

علماى لغت مى‌گويند: كلمه ياس و كلمه استيئاس هر دو به يك معنى است ليكن بعيد نيست بگوييم دومى از جهت اينكه از باب استفعال است به معناى نزديك شدن به ياس است، بخاطر ظاهر شدن آثار و نشانه‌هاى آن، و نزديك شدن به ياس را هم عرفا ياس مى‌گويند، ولى ياس حقيقى و قاطع نيست.

جمله‌(حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ ...) متعلق غايتى است كه از آيه قبلى استفاده مى‌شد، و معناى مجموع آن اين است كه: اين رسولان كه گفتيم مردانى بودند مانند تو از اهل قريه‌ها، و گفتيم كه قريه‌هاى ايشان بكلى نابود شده است، اين رسولان، قوم خود را هم چنان دعوت مى‌كردند، و مردم، هم، هم چنان لجاجت نموده آنان به عذاب خدا انذارشان كرده و اينان نمى‌پذيرفتند، تا آنكه رسولان از ايمان آوردن قوم خود مايوس شدند (و يا نزديك بود مايوس شوند) و مردم گمان كردند آن كس كه به پيغمبرشان گفته عذابى چنين و چنان دارند دروغشان گفته، در اين موقع بود كه يارى ما انبياء را دريافت، پس هر كه را خواستيم نجات داديم، و آنها همان مؤمنين بودند، و باس ما يعنى عذاب سخت ما از قوم مجرم درنگذشت و همه را فرا گرفت.

اما مايوس شدن رسولان از ايمان آوردن قوم خود، همان معنايى است كه در داستان نوح آورده و فرموده:(وَ أُوحِيَ إِلى‌ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ)[1] و نيز

و اما اينكه فرمود: باس ما از مجرمين نمى‌گذرد، اين نيز در آيات بسيارى بطور عمومى و خصوصى ذكر شده، در آيه‌(وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ)[2] و آيه‌(وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ)[3] و همچنين آيات ديگر ذكر شده.


[1] به نوح وحى شد كه از قوم تو ديگر كسى ايمان نمى‌آورد مگر همانها كه ايمان آورده‌اند. سوره هود، آيه 36.

[2] و براى هر امتى رسولى است، پس چون رسولشان آمد بينشان به حق و عدالت داورى شد، و ايشان ستم نمى‌شوند. سوره يونس، آيه 47.

[3] و چون خداوند براى قومى بدى بخواهد، كسى را از آن گريز نيست، و جز خدا وليى نخواهد داشت. سوره رعد، آيه 12.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 380
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست