نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 219
حضرتش ساتر شود، و به
همين جهت خداوند علم اليقين را بر ايشان افاضه مىكند، و كشف مىكند براى ايشان از
آنچه كه نزد او است از حقايقى كه از ديدگان مادى كور مستور است، هم چنان كه در
آيه(كَلَّا إِنَّ كِتابَ
الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ كِتابٌ مَرْقُومٌ
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ)[1] و آيه(كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ)[2] به اين معنا اشاره فرموده. و در پيرامون اين
معنا در تفسير آيه(يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ)[3] در جلد ششم اين كتاب بحثى به ميان آمد.
سخن كوتاه
آنكه، اين طايفه در حقيقت متوكلين بر خدا و تفويض كنندگان به سوى خدا و راضيان به
قضاء او و تسليم در برابر امر اويند، چون گفتيم كه جز خير نمىبينند و جز جميل به
چشمشان نمىخورد. و همين معنا باعث مىشود كه ملكات فاضله و خلقهاى كريمه كه
سازگار با اين نظر كه نظر توحيد است در دلهايشان مستقر گردد، و در نتيجه همانطور
كه در عمل مخلصند در اخلاق نيز مخلص شوند، و معناى اخلاص دين براى خدا هم همين
است:(هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ
مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ)[4]
4- معناى
اخلاص [4- معناى اخلاص، وجه اسناد اخلاص عبد به خدا و اشاره به درجات عالى اخلاص
معصومين :]
: اينكه در
آيات مورد بحث و در آيات بسيارى ديگر، اخلاص عبد را به خدا نسبت داده، با اينكه
بنده بايد خود را براى خدايش خالص كند بدان جهت است كه بنده جز موهبت خداى تعالى
چيزى را از ناحيه خود مالك نيست، و هر چه را كه خدا به او داده باز در ملك خود
اوست. پس اگر بنده، دين خود را و يا به عبارتى خود را براى خدا خالص كند، در حقيقت
خداوند او را جهت خود خالص كرده است.
البته در اين
ميان افرادى هستند كه خداوند در خلقت ايشان امتيازى قائل شده، و ايشان را با فطرتى
مستقيم و خلقتى معتدل ايجاد كرده، و اين عده از همان ابتداى امر با اذهانى وقاد و
ادراكاتى صحيح و نفوسى طاهر و دلهايى سالم نشو و نما نمودهاند، و با همان صفاى
[1] هرگز، نامه نيكان هر آينه در عليين است، و تو چه دانى كه
عليين چيست، كتابى نوشته است كه مقربان شاهد آنند. سوره مطففين، آيات 18- 21.
[2] هرگز، اگر به علم يقين مىدانستيد جهنم را بطور قطع
مىديديد. سوره تكاثر، آيه 5 و 6.