نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 209
بودند از حرف زدنشان
نزد خدا شكايت نمىكرد. پس اينكه با پروردگار شنوا و با خبر از حالش مناجات
مىكند، قطعا ناشى از ناراحتى شديدى بوده كه از زنان نامبرده ديده.
سوم اينكه آن
نيروى قدسى كه يوسف به وسيله عصمت و پاكى خود را در چنين موقع خطيرى حفظ كرد، مثل
يك امر تدريجى بوده كه خداوند آنا فانا به وى افاضه مىفرمود، زيرا اگر يك امر
دفعى مىبود ديگر معنا نداشت در هر گرفتارى و خطرى كه عفت او را تهديد مىكرده به
خدا مراجعه نموده از خدا مدد بطلبد. و ديگر اينكه مىبايست در اين گفتار اخيرش
مىگفت: و ان لم تصرف عنى- و اگر تو (با دادن نيروى عصمت) كيد ايشان را از
من نگردانيده بودى نه اينكه بگويد اگر نگردانى ، گو اينكه اين
جمله شرطيه زمانى نيست، ولى هر چه باشد در هيئتهاى مختلف اشارات مختلفى هست.
و لذا
مىبينيم خداوند در جمله(فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ
...) دفع شر از يوسف را به صرف جديد و استجابتى جديد نسبت داده.
چهارم اينكه
اين نيروى قدسى از قبيل علوم و از سنخ معارف بوده، به دليل اينكه يوسف
مىگويد: اگر مرا نگه ندارى از جاهلان مىشوم و اگر غير اين بود بايد
مىگفت: از ظالمان مىشوم هم چنان كه به همسر عزيز همين را گفت
كه: ظالمان رستگار نمىشوند و يا بايد مىگفت: از خائنان
مىشوم هم چنان كه به ملك فرمود: و خدا كيد خيانتكاران را به نتيجه
نمىرساند .
حضرت يوسف در
نحوه خطاب خود بين آن دو (عزيز و همسرش) و بين خداى تعالى فرق قائل شده، هنگامى كه
آن دو را مخاطب قرار داده به خاطر رعايت مقام و منزلتشان از جهت فهم، ظاهر امر را
رعايت كرده و فرموده: اين عمل ظلم است و ظالمان رستگار نمىشوند .
و اين كار خيانت است و خدا كيد خائنان را به نتيجه نمىرساند اما
هنگامى كه خداوند را مخاطب قرار داده حقيقت امر را عرض مىكند، مىفرمايد:
اين عمل جهل است .
و به زودى در
چند بحثى كه عنوان مىكنيم- ان شاء اللَّه- حقيقت حال بر خوانندگان گرامى روشن
مىگردد.
(فَاسْتَجابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ) يعنى خداوند
مسألت او را كه گفت: اگر كيد ايشان را از من نگردانى من عنان اختيار از كف
مىدهم مستجاب نمود و كيد ايشان را از او بگردانيد، چون او شنواى گفتههاى
بندگان و داناى به احوال ايشان است.
***
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 209