responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 411

(وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى‌ وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ)[1].

4- چرا براى ارباب انواع و خدايانى ديگر مجسمه ساختند ولى براى خداى تعالى مجسمه نساختند؟

گويا- همانطور كه قبلا گفتيم- مجسمه سازى براى رجال بزرگ، بشر را منتقل كرد به اينكه براى معبودهاى خيالى خود نيز مجسمه بسازند ولى سابقه ندارد كه براى خداى سبحان مجسمه ساخته باشند، خدايى كه متعال و بلندتر از آن است كه دست اوهام بشر به ساحتش احاطه يابد و گويا همين متعالى بودن خداى تعالى مشركين را از مجسمه سازى براى او منصرف كرده و به ساختن مجسمه براى غير او واداشته است، پس هر فرد و قومى به آنچه كه از جهات تدبير محسوس در عالم اهميت مى‌داده براى خداى آن ناحيه مجسمه مى‌ساخته و با عبادت آن خدا كه به نظر او اللَّه تعالى تدبير آن ناحيه را به او واگذار نموده است خدا را عبادت مى‌كرده.

آنهايى كه در سواحل درياها و اقيانوسها زندگى مى‌كرده‌اند از آنجا كه به عوايد و فوايد دريا چشم دوخته و از خطر طغيان دريا بيمناك بودند خداى درياها را مى‌پرستيدند تا آنان را از عوايد درياها برخوردار نموده و از طوفان و طغيان آنها حفظ كند. و آنها كه در بيابانها زندگى مى‌كرده‌اند خداى بيابانها را مى‌پرستيدند تا آنان را از فوايد بيابانها برخوردار، و از ضرر و زيان آنها حفظ كند و نيز كسانى كه اهل جنگ بودند رب جنگ را مى‌پرستيدند و همچنين هر چيز ديگرى كه براى آنان اهميت داشته خداى آن را مى‌پرستيدند.

چيزى نگذشت كه سليقه‌ها نيز در كار مجسمه سازى به كار افتاد و هر كس هر الهى را كه دوست مى‌داشت و طبق شكل و قيافه‌اى كه در ذهن خود براى آن اله تصور مى‌كرد مجسمه‌اى مى‌ساخت اگر دلش مى‌خواست آن را از فلز بسازد از فلز مى‌ساخت و اگر دوست مى‌داشت از چوب يا سنگ يا غير اينها مى‌ساخت، حتى روايت شده كه بنى حنفيه كه قبيله‌اى از يمامه بودند، بتى از كشك درست كردند و اتفاقا وقتى دچار قحطى شدند و گرسنگى بر آنان فشار آورد از ناچارى حمله كرده و بت خود را خوردند.

و بعضى از آنان اگر به درخت و يا سنگى زيبا بر مى‌خوردند و از آن خوششان مى‌آمد همان را خداى خود گرفته و مى‌پرستيدند، گوسفند و يا شترى را سر مى‌بريدند و خون آن را به آن مجسمه مى‌ماليدند تا آن بت گوسفندان و شتران ايشان را از درد و بلا حفظ كند، و وقتى حيواناتشان مريض مى‌شدند آنها را يكى يكى آورده و به بت مى‌ماليدند تا شفا پيدا كنند و


[1] سران و بزرگان قوم فرعون به او گفتند آيا موسى و هواخواهان او را به حال خودشان وا مى‌گذارى تا در زمين فساد كنند و خدايى تو و خدايى خدايانت را متروك سازند؟. سوره اعراف، آيه 127

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 411
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست