نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 36
را نمىدهد، و ما
مىبينيم كه در پاسخ اين درخواست حجى جدى به پيغمبرش تلقين فرموده است.
قبل از اين
آيه، مردم مخاطب قرار گرفته بودند، و خداى تعالى روى سخن به آنان نموده و فرموده
بود:(ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ ...)، و در آيه
مورد بحث غايب به حسابشان آورده، مىفرمايد: و چون آيات ما بر آنان تلاوت
مىشود چنين و چنان مىگويند ، و ظاهرا نكته اين التفات زمينه چينى باشد براى
اينكه بعد از نقل درخواست آنان أمر خود را به رسول گرامىاش القاء كند، و بفرمايد:(قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ ...)، چون اگر در اين آيه
نيز خطاب را متوجه مردم مىكرد ديگر ممكن نبود خطاب را متوجه رسول گرامى خود كند.
[جواب به
درخواست مشركين و بيان اينكه پيامبر 6 حق و اختيارى در تعويض و تبديل قرآن
ندارد]
(قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ
إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ ...) كلمه تلقاء - به كسره
تا - مانند كلمه لقاء مصدر است، و هر دو به معناى ديدار كردن
است، نظير تبيان و بيان ، البته به عنوان ظرف نيز استعمال
مىشود (كه در اين صورت معناى نزد را مىدهد، هم چنان كه در آيه مورد
بحث به اين معنا آمده است).
خداى سبحان
علاوه بر اينكه پيشنهاد آنان را كه گفتند:(ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا
أَوْ بَدِّلْهُ) با آوردن كلمه بينات در ضمن جواب، بطور اجمال
رد كرد- چون وقتى آيات و دلائل بين، استنادش به خداى سبحان روشن باشد قهرا كشف
قطعى مىكند كه آنچه از تفاصيل احكام (از آن جمله ترك اصنام و اجتناب از هر عمل
ناستوده) كه به وسيله وحى در قرآن آمده خداى تعالى عمل به آنها را از بندگانش
مىخواهد- در جمله مورد بحث نيز بطور تفصيل سؤال آنها را رد كرده و به رسول
گرامىاش تلقين مىكند كه در پاسخشان به چه حجتى استدلال كند، و مىفرمايد:(قُلْ ما يَكُونُ لِي)- تا آخر سه آيه.
پس، اينكه
فرمود:(قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ ...) پاسخى است
از اين درخواستشان كه گفتند: او بدله و معناى آن پاسخ اين است كه: بگو
من مالك آن نيستم- و يا بگو چنين حقى ندارم- كه قرآن را از پيش خود مبدل كنم، براى
اينكه قرآن كلام من نيست تا قسمتى از آن را با كلام ديگرى عوض كنم، بلكه قرآن وحى
الهى است كه پروردگارم مامور ساخته آن را پيروى كنم، و غير آن را پيروى نكنم، و
اگر فرمان پروردگارم را مخالفت نمىكنم براى اين است كه از آن مىترسم كه اگر او
را نافرمانى كنم به عذاب روزى عظيم كه همان روز قيامت است گرفتار شوم.
پس، جمله(ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ) نفى حق و سلب اختيار است، و جمله:(إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ) در مقام تعليل جمله
مذكور است، و جمله(إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي ...)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 36