نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 210
متاع
حسن تا أجل مسمى چيزى جز زندگى خوب دنيوى نمىتواند باشد.
در نتيجه
برگشت معناى جمله(يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً) بنا بر
اينكه كلمه متاعا مفعول مطلق باشد، مثل اينست كه بگوئيم يمتعكم
تمتيعا حسنا بالحياة الحسنة الدنيوية- شما را برخوردار مىكند برخوردارى خوبى از
حيات نيك دنيوى، و متاع حيات وقتى حسن و نيكو مىشود كه آدمى در آن حيات به سوى
سعادتى كه برايش امكان دارد روانه شود، و خداى تعالى او را به سوى آرزوهاى
انسانىاش كه همان تنعم به نعمتهاى دنيوى از قبيل:
وسعت، امنيت،
رفاه، عزت و شرافت است هدايت كند. پس، اين حيات حسنه در مقابل عيش ضنك و تنگى است
كه آيه شريفه(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً
ضَنْكاً)[1] از آن خبر
داده، مىفرمايد: كسى كه از ياد من روى بگرداند معيشتى تنگ خواهد داشت.
[نتيجه
توحيد، استغفار و ايمان، زندگى خوب و حيات طيبه دنيوى، در پرتو علم و عمل صالح و
بهرهمندى همگان از نعمتهاى زمينى، مىباشد]
پس متاع حيات
دنيا براى كسى كه از ذكر خدا اعراض مىكند و به پروردگار خود ايمان نمىآورد نه
حسنى دارد و نه سعه و گشايشى، هر چند كه مال فراوان و جاه و مقام بلند اجتماعى
داشته باشد، و خيال كند كه به تمامى آرزوهايى كه يك انسان دارد رسيده است و ليكن
او از ابتهاج و خرم دلى كه مؤمنين حقيقى در سايه ولايت خدا دارند در غفلت است.
آرى، خداى
تعالى مؤمنين حقيقى و آنهايى را كه داراى حقيقت ايمانند حيات انسانى طيبى داده، و
از ذلتى كه لازمه حيات حيوانى و مادى است، و به جز حرص و آز و افتراس و تكالب و
جهالت چيزى بر آن حاكم نيست ايمن ساخته است.
پس، نفس
انسانيت و آزاده از زندگى، آنچه كه نفوس رذيله و پست برايش سر و دست مىشكنند را
مذمت كرده و ناپسند مىداند، و از آن بيزارى مىجويد، هر چند كه در اين بيزارى
جستن، مورد ملامت و هر شناعتى ديگر قرار بگيرد، و هر چند كه در اثر دورى از آن
دچار فقر و مسكنت گردد.
پس، حيات
حسنه براى مجتمع صالح و آزاده، عبارت از حياتى است كه در آن، همه افراد مجتمع از
مزاياى نعمتهاى زمينى كه خداى تعالى برايشان خلق كرده برخوردار باشند و ترحم و
تعاون و كمك به يكديگر در بين آنان حاكم باشد و در بينشان هيچگونه تجاوز و تزاحمى
نباشد، بطورى كه هر انسانى خير خود و سود خود را در خير مجتمع و سود جامعه بجويد،
نه اينكه خود را بپرستد و ديگران را برده خود بگيرد.
و كوتاه
سخن، بهرهمندى از حيات حسنه و طيبه تا اجل مسمى عبارت است از