responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 211

اينكه افراد انسانى از حيات، طورى بهره‌گيرى كنند كه فطرت انسانيت آن را بپسندد، و حيات مورد پسند فطرت اينست كه همه افراد بطور معتدل و در پرتو علم نافع و عمل صالح از زندگى برخوردار شوند، اين در مقايسه زندگى پاك و طيب با فرد فرد جامعه است، و اما در مقايسه با مجتمع، عبارت است از بهره‌مندى عمومى از نعمت‌هاى زندگى طيب زمينى، به اين معنا كه دست آورد هر فردى مختص به خود او باشد البته دست آورد در مجتمعى كه اجزاءش متلائم و نزديك به هم باشند فاصله طبقاتى و تضاد و تناقضى در بينشان نباشد.

[معناى اينكه خداوند به هر داراى فضلى فضلش را مى‌دهد و اشاره به اينكه فقط دين توحيد است كه افراط و تفريط در روابط اجتماعى را تعديل مى‌كند]

(وَ يُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ)- فضل به معناى زيادت است، و اينكه در جمله (كُلَّ ذِي فَضْلٍ‌)- هر كس كه داراى فضل است فضل به كسى و افرادى نسبت داده شده كه داراى فضل هستند خود قرينه‌اى است بر اينكه ضمير، در كلمه فضله به همان فرد داراى فضل بر مى‌گردد نه به اسم جلاله (اللَّه) كه بعضى‌[1] از مفسرين احتمالش را داده‌اند. و فضل و زيادى از امور نسبى است، يعنى وقتى در چيزى تحقق مى‌يابد كه آن چيز با چيز ديگرى مقايسه شود و در مقايسه با آن در نظر گرفته شود.

و بنا بر اين، معناى جمله اينطور مى‌شود: و يعطى كل من زاد على غيره بشى‌ء من صفاته و اعماله ... ، يعنى خداى تعالى به هر كس كه صفات و اعمالى بهتر و بيشتر از ديگران دارد، آن سعادت و اجرى را كه مختص به آن زيادت است مى‌دهد، بدون اينكه حق او را باطل و يا برترى و زيادتش را غصب كند، و يا آن را به ديگرى كه اين برترى را ندارد بدهد آن طور كه در مجتمعات غير دينى بشرى رفتار مى‌شود. در جوامع بشرى هر قدر يك جامعه متمدن و مترقى باشد ممكن نيست به دو طايفه مستكبر و مستضعف تقسيم نشود، بشريت از آن روز كه در كره زمين منزل گزيد و از همان اولين روزى كه تشكيل اجتماع داد، اجتماعش از دو طايفه مستعلاى مستكبر قاهر، و مستعبد ذليل مقهور تشكيل شد، و هيچ چيز اين افراط و تفريط را تعديل نكرده و نمى‌كند مگر دين توحيد.

پس، دين توحيد عبارت است از يگانه سنتى كه مولويت و سيادت را منحصر در خداى سبحان مى‌داند، و بين قوى و ضعيف و متقدم و متاخر و كبير و صغير و سفيد و سياه و مرد و زن مساوات برقرار نموده، مثلا به بانگ بلند ندا در مى‌دهد:(يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ)[2] و يا مى‌فرمايد:


[1] مجمع البيان، ج 3، جزء 11، ص 113.

[2] هان اى مردم، ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را شعبه شعبه و قبيله قبيله كرديم تا يكديگر را بشناسيد، و به درستى كه نزد خدا گرامى‌ترين شما با تقواترين شما است. سوره حجرات، آيه 13

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست