responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 187

مى‌آوردند، و ليكن اينطور نخواسته و در نتيجه همه ايمان نياوردند، و از اين به بعد هم همه ايمان نخواهند آورد. پس، مشيت در اين باب با خداى سبحان است، و مطلب به خواست او بستگى دارد، و چون او چنين چيزى را نخواسته تو اى پيامبر نبايد چنين طمع و توقعى داشته باشى، و نيز نبايد در اين باب خود را خسته كنى براى اينكه تو قادر نيستى مردم را مجبور بر ايمان كنى، و ايمانى كه از روى اكراه باشد خواست ما نيست، آن ايمانى را ما از انسانها خواسته‌ايم كه از حسن اختيار باشد.

[اشاره به اينكه ايمان بايد اختيارى و بدون اكراه باشد و بيانى در مورد اينكه هيچ كس جز به اذن خدا ايمان نمى‌آورد و اگر خدا مى‌خواست همه اهل زمين ايمان مى‌آوردند]

و به همين جهت است كه بعد از بيان اين حقيقت، در قالب استفهام انكارى فرموده:

(أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ)، يعنى بعد از آنكه بيان كرديم كه امر مشيت و خواست به دست خداى تعالى است و او نخواسته كه تمامى مردم ايمان بياورند، و در نتيجه همه مردم به اختيار خود به هيچ وجه ايمان نخواهند آورد، با اين حال ديگر راهى براى تو باقى نمانده جز اينكه فرضا مردم را به زور و به اكراه بر ايمان واداشته و مجبور سازى، و من اين عمل را براى تو عملى منكر كرده‌ام و تو نبايد دست به چنين كارى بزنى، و نمى‌توانى اين كار را بكنى، و خود من هم ايمان اين چنينى را قبول نمى‌كنم.

(وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ) بعد از آنكه در آيه سابق فرمود امر ايمان آوردن مردم به دست خداى سبحان است، اگر بخواهد همه اهل زمين ايمان بياورند ايمان خواهند آورد، و ليكن اين را نخواسته، پس جاى اين نيست كه كسى در ايمان آوردن همه طمع ببندد ، اينك در اين آيه نكته‌اى در بيان اين معنا اضافه كرده كه حاصلش اينست: ملك- به كسر ميم- فقط و فقط از آن خدا است، پس تنها او است كه اصالتا و بدون نياز به موافقت و اجازه كسى مى‌تواند در ملك عالم تصرف كند، و كس ديگرى در اين اصالت تصرف شريك او نيست. بله، مگر اينكه او به بعضى از مخلوقاتش در بعضى از تصرفات اجازه بدهد.

و ايمان به خدا- البته ايمان اختيارى- و راه يافتن به سوى او مانند ساير موجودات عالم و ساير امور در تحققش محتاج به سببى است خاص به خودش، و اين سبب هر چه باشد مؤثر واقع نمى‌شود و سببيتش كار آمد نمى‌گردد و مسبب خود را كه همان ايمان آدمى است پديد نمى‌آورد مگر به اذن خداى سبحان، ليكن خداى سبحان اين اذن را در همه موارد نمى‌دهد، تنها در خصوص انسانى مى‌دهد كه پذيراى حق باشد. و اما انسانى كه معاند حق است و در برابر حق لجاجت مى‌كند خداى تعالى پليدى و ضلالت را نصيب او مى‌كند، (چون خود او با بدى اختيارش سبب پليدى و ضلالت را كه همان عناد و لجاجت است انتخاب كرده) پس اميدى در

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 10  صفحه : 187
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست