نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 13 صفحه : 152
این دو جهت وجه نظر آنها بود و به هر دو حمله کردند، عمامهها را از سر آنها برداشتند. یکى از کسانى که در قم مشغول این خرابکارى بود یک روز گفت که در تمام ایران شش نفر باید عمامهاى باشد و حال آنکه آن هم دروغ مىگفت، اگر مىتوانستند یک نفر هم نمىگذاشتند باشد. این حملهاى که اینها کردند به روحانیت و حملهاى که کردند به مجالس تعزیه، ما از آن مىفهمیم که این دو جناح در نظر آنها، مخالفتشان با ابر قدرتها و این معنا که اینها مانع از آن مقاصدى که آنها دارند، بیشتر هستند اینها، این دو جناح بیشتر بوده و لهذا بیشتر مورد آزار واقع شدند. بعد هم که قضیه کشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوائى را درست کردند، آن هم روى همین بود که اینهائى که علاقه به اسلام داشتند و علاقه به دیانت و احکام دیانت داشتند، اینها را سرکوب کنند و خدا مىداند که در کشف حجاب چه جنایتهائى اینها کردند. حتى به علماى بزرگ هم پیشنهاد مىکردند که شما مجلس بگیرید با خانمهایتان، با زنهایتان بیائید در مجلس براى اینکه فرمودند. نقل کردند که یکى رفته بود پیش مرحوم آقاى کاشانى گفته بود که فرمودند که شما باید در آن مجلسى که چیز است شرکت کنید. ایشان فرموده بودند فلان خوردند. او گفته بود که آن بالائىها گفتند. گفته بود من هم همان بالائى ها را مىگویم. بله، اینها مىخواستند با ارعاب و هو و جنجال کار را انجام بدهند، لهذا به ایشان هیچ تعرضى نکردند و پیش علماى شهرها مىرفتند مىگفتند، هر کدام ضعیف بودند و ضعیف القلب بودند، شرکت مىکردند و هر کدام قوى بودند، نمىکردند.
ما باید از اینها عبرت بگیریم از این مسائل، با تبلیغات مختلف، نه همان بازور، با تبلیغات مختلف، این مسائلى که داشتند و آن مطالبى را که خودشان مطالعه کرده بودند و موانع را پیدا کرده بودند با تبلیغات دامنهدار از هر نحو، قلمها و نطقها و روز نامهها و همه چیز به کار افتاد براى اینکه این مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند به طورى که این را من کراراً گفتم، مرحوم آقاى آشیخ عباس تهرانى رحمه الله گفتند که من اراک بودم و مىخواستم بیایم به قم یا به تهران مىخواستم بروم، از اراک مىخواستم بیایم، خواستم اتومبیل بگیرم، آن شوفر اتومبیل گفت که ما عهد کردیم، قرار دادیم با خودمان که دو طایفه را سوار اتومبیل نکنیم یکى فواحش را، یکى هم آخوندها را. در اثر تبلیغاتى که کرده بودند، شعرهاى شاعرشان را که لابد بعضى شنیدند که تا آخوند و قجر در این مملکت است، این ننگ را کشور دارا به کجا ببرد، این را آن خبیث خدا نشناس در شعرش گفت، شعرا هم شعر گفتند، مجالس درست کردند، محافل درست کردند، تبلیغات کردند، هر طور توانستند با هر شیوه این روحانیون را و این متدینین را کوبیدند و مقصود اصلى این بود که اسلام را از بین ببرند. آنها مىفهمیدند که تا اسلام قدرت دارد در یک کشورى نمىتوانند آنها آنطور که مىخواهند سلطه پیدا کنند، باید اسلام را و مظاهر اسلام را و احکام اسلام را اینها از بین ببرند و موفق بشوند به آن مقاصدى که دارند و لهذا مطالعه مىکردند چه چیز براى اسلام بیشتر مىتواند خدمت بکند، قدرت اسلام را بهتر مىتواند حفظ بکند آن را بیشتر مىکوبیدند و کدام احکام اسلام بیشتر پیش مردم مثلاً رایج است و بیشتر علاقه به آن دارند آن را بیشتر مىخواستند از بین ببرند.
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 13 صفحه : 152