معرفى شده
است وكيل تام الاختيار در امر مالى است كه از جمله امور مالى مَهر است. اين روايت
اگر همه اسنادش معتبر نباشد بعضى از آن معتبر است. دلالت و سند روشن است.
ان قلت: در
روايت كلمه «اخ» وجود دارد و برادر به اجماع علماء ما ولايت ندارد، پس چطور
مىتوان به حديث عمل كرد، در حالى كه تجزيه هم ممكن نيست؟
قلنا: بهترين
توجيه اين است كه بگوئيم برادرى مراد است كه وكيل شده است، (تفويض اختيار به او
شده).
ان قلت: آيا قرينهاى
بر چنين معنى وجود دارد؟
قلنا: دو
قرينه داريم.
قرينه اوّل:
ذيل روايت است كه وكيل را مىگويد منتهى وكيل بيگانه، و اين وكيلى است كه برادر هم
است. ولايت و وكالت با هم مىتواند در يك روايت جمع شود و منافاتى با وحدت سياق
ندارد.
قرينه دوم:
* ... عن
اسحاق بن عمار قال: سألت جعفر بن محمد عن قول اللّه:
«إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ»
قال: المرأة تعفو عن نصف الصداق، قلت: «أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي
بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ» قال: ابوها اذا عفا جاز له، و
اخوها اذا كان يقيم بها
(برادرى كه قيّم است)
و هو
القائم عليها فهو بمنزلة الاب و يجوز له، و اذا كان الاخ لا يهتمّ بها و لا يقوم
عليها لم يجز عليها امره [2]
. پس برادر
دو حالت دارد يك برادر
«يقوم بامرها»
است كه
اختيار خواهر دست اوست و يك برادر «لا يقوم بامرها» است كه اختيار خواهر به دست او
نيست. سند اين روايت مرسله است.
تفسير عياشى
روايات خوبى دارد؛ ولى براى اختصار، سند روايات را حذف كرده و روايت مرسله شده
است؛ ولى براى بحث ما مؤيد مىشود. پس روايت قبل را نجات داديم و آمدن اخ در آن
روايت، روايت را از كار نيانداخت و دلالت روايت بر ولايت وصى خوب است.
* ... عن
ابى بصير، عن ابى عبد اللَّه عليه السلام قال: سألته عن الذي بيده عقدة النكاح،
قال: هو الاب و الاخ و الرجل يوصى اليه، و الّذى يجوز امره فى مال المرأة فيبتاع
لها و يشترى فأيّ هؤلاء عفا فقد جاز. [3]
(احتمال دارد كه اين روايت همان روايت أبو بصير
باشد كه در ابواب مهور ذكر شده است).
* ... عن
محمّد بن مسلم كلاهما، عن ابى جعفر عليه السلام مثله الّا انّه قال: فأيّ هؤلاء
عفا فعفوه جايز فى المهر اذا عفا عنه. [4]
پس در اين
مسأله 4 روايت (روايات أبو بصير، سماعة، حلبى و محمد بن مسلم) داريم كه همگى معتبر
است.
نتيجه: با
آيات و روايات و سيره عقلا در مفهوم وصايت ثابت كرديم كه وصى بر صغار ولايت دارد
مطلقا حتى در امر نكاح (قول دوم).
43 ادامه
مسئله 10 ..... 28/ 8/ 79
ادلّه عدم
ولايت (قول مشهور يا اشهر)
1- اصل:
اصل «عدم
ولاية احد على احد» است كه اين اصل را قبلًا اثبات كرديم و گفتيم كه
«أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» يعنى «عقودكم» و عقودكم شامل اينجا
نمىشود و عقد وصى واجب الوفاء بر صغار نيست زيرا بايد ولايت وصى ثابت شود تا وفاء
بر عقد وصى لازم باشد.
2- روايات:
در اينجا چند
حديث داريم كه مضمون روايت آخر با بقيّه متفاوت است:
* ... عن
محمد بن مسلم
(صحيح السند)
، عن ابى
جعفر عليه السلام فى الصّبى يتزوّج الصّبيّة يتوارثان؟
(سؤال از ارث است كه ارث هم لازمه نكاح است و
توارث فرع بر صحّت نكاح است)
فقال: اذا
كان ابواهما اللّذان زوّجاهما، فنعم
(از اذاى شرطيّه مفهوم گرفتهاند كه ديگرى
نمىتواند عقد كند، يعنى اگر وصى عقد كرده باشد عقد صحيح نيست و ارث نمىبرند)