نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 241
شديد و مشغول بودن قلب را جزء حالات نهى شده نداند، فقه و فهم او اندك است». [1]
وى در ادامه، كيفيت اجتهاد را بيان و به يك نمونه اجتهاد در ذيل كلام پيامبر
صلى الله عليه و آله اشاره مىكند.
بيان اين نكته ضرورى است كه قياس هرگاه قطعى باشد (مانند مثال بالا كه مربوط
به صفات قاضى است) همه آن را معتبر مىدانند و ما آن را الغاى خصوصيّت مىناميم و
اگر ظنى باشد، دليل بر اعتبار آن نيست.
آمدى در بحث تخطئه و تصويب به امورى استدلال كرده كه
همه آنها دليل بر انفتاح باب اجتهاد در عصر صحابه است.
1. سنّت؛ در اين دليل، پس از اشاره به حديث «أصحابي كالنّجوم بأيّهم اقتديتم اهتديتم» تصريح به حجيّت فتواى صحابه مىكند.
2. اجماع؛ صحابه اتّفاق دارند بر جواز اختلاف بعضى از
آنها با برخى ديگر، بدون اينكه انكارى بين آنها باشد. [2]
3. دليل عقلى؛ وى سپس به دليل عقل مىپردازد كه با صراحت «انفتاح باب اجتهاد» را
بيان مىكند.
اين گونه تعبيرات كه حكايت از مفتوح بودن باب اجتهاد در عصر صحابه مىكند، در
سخنان علماى اهل سنّت فراوان است.
قرن اوّل:
1. علىّ بن رافع: غلام رسول خدا صلى الله
عليه و آله و از خواص امير مؤمنان عليه السلام؛ وى كتابى در مسائل مختلف وضو و
نماز و ساير ابواب فقه نگاشته است.
آية اللَّه سيّد حسن صدر مىنويسد:
على بن ابى رافع از فقهاى اهل بيت عليهم السلام و اصحاب خاصّ امير مؤمنان على
عليه السلام و كاتب او بود، و در تمام نبردهاى آن حضرت با او همراهى داشت.
«نجاشى» [3] او را در طبقه اوّل مصنفان فقهاى اماميّه
شمرده و مىگويد: او از خوبان اين جمعيّت و كاتب امير مؤمنان عليه السلام و از
اصحاب او بود. علوم بسيارى را از آن حضرت فرا گرفت و كتابى در فقه در بحث وضو،
نماز و ساير ابواب جمعآورى نمود، اين كتاب را از امير مؤمنان عليه السلام فرا
گرفته بود و در همان زمان آن را جمع و مبوّب ساخت، پيروان اين مكتب، اين كتاب را
بسيار عزيز مىشمرند. [4]
2. سعيد بن مسيّب بن حزن بن أبي وهب:[5] مرحوم صدر، سعيد بن مسيب را اين گونه معرفى مىكند:
«سعيد بن المسيب بن حزن ابى وهب، يكى
از فقهاى ششگانه مدينه است». [6]
[3]. أبو العباس احمد بن على بن احمد
بن عباس، معروف به نجاشى (متوفّاى 450)؛ عالمان اماميّه بر وثاقت و تبحّر وى در
علم رجال و بزرگى منزلتش اجماع دارند. علّامه نورى درباره او مىگويد: عالم،
زبردست در نقد و بررسى (شرح حال)، تيزبين، دانشمند آگاه و برترين كسى است كه در
علم رجال قلم به دست گرفته و يا سخنى گفته است. (مقدّمه بحار الأنوار، ج 0، ص 201- 200).
[5]. ابن شهاب مىگويد: عبد اللَّه بن
ثعلبة بن أبو بصير به من گفت: اگر به دنبال فقه مىباشى، به سراغ اين مرد (سعيد بن
مسيّب) برو. عمرو بن ميمون از پدرش نقل مىكند كه من به مدينه رفتم. در آنجا سراغ
عالمترين شخص مدينه را گرفتم، مرا به سوى سعيد بن مسيّب راهنمايى كردند. (تهذيب التهذيب، ج 4، ص 75-
74).