نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 167
معصومين عليهم السلام براى مردم بيان كردهاند، از باب تكميل نبوده بلكه از
باب ابلاغ دينى بوده كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله به كمال خويش رسيده
بود نه رأى شخصى آنان تا آنها كامل كننده دين باشند، در حديثى از امام باقر عليه
السلام آمده است:
«لو انّا حدّثنا برأينا ضللنا كما ضلّ
من كان قبلنا و لكنّا حدّثنا ببيّنةٍ من ربّنا بيّنها لنبيّه فبيّنها لنا
؛ اگر به رأى خويش با شما سخن بگوييم گمراه شدهايم چنان كه قبل از ما گمراه
شدند ليكن ما به هدايت و راهنمايى خداوند كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله
تبيين كرد و سپس او ما را راهنمايى نمود، سخن مىگوييم». [1]
در روايتى سماعه يكى از ياران امام هفتم به موسى بن جعفر عليهما السلام عرض
مىكند: آيا آن چه شما مىگوييد از قرآن و سنّت است يا به رأى خويش است؟ حضرت
مىفرمايد:
«بل كلّ شيء نقوله في كتاب اللَّه و
سنّة نبيّه
؛ آن چه را بيان مىكنيم از كتاب الهى و سنّت است». [2] در روايت ديگرى آمده:
«لسنا من أ رأيت في شىء
؛ ما از اصحاب رأى نيستيم. (همه آنچه را مىگوييم نقل از پيامبر است)». [3]
در روايتى ديگر، امام باقر عليه السلام به جابر بن يزيد جعفى مىفرمايد: اگر
بر اساس رأى خويش نظر بدهيم از هلاكشدگان هستيم. [4]
به هر حال، عقيده مدرسه اهل بيت عليهم السلام اين است كه امام عليه السلام
خازن علم الهى و حافظ شرع و وارث پيامبر اسلام و حافظ سرّ خدا و حامل كتاب خدا و
داعى الى اللَّه است. ائمّه كسانى هستند كه: «لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ» يعنى بر فرمان خدا پيشى نمىگيرند.
و به فرمان او عمل مىكنند، «وَ هُمْ
بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ».[5]
ابن سعد در طبقات نقل مىكند كه از على بن ابى طالب عليه السلام سؤال شد: چرا
بيشترين روايات را شما از رسول اللَّه صلى الله عليه و آله نقل مىكنيد؟ فرمود:
زيرا هرچه سؤال مىكردم، پيامبر جواب مرا مىداد و هركجا ساكت مىشدم پيامبر خود
سخن را آغاز مىكرد.
آيهاى نازل نشد مگر آن كه محل نزول و شأن نزول آن را مىدانم. [6]
پيامبر به امير المؤمنين على عليه السلام فرمود: آن چه را بر تو املا مىكنم،
بنويس. على عليه السلام عرض كرد: يا رسول اللَّه! مىترسيد فراموش كنم؟ فرمود: نه
من از خدا خواستهام كه تو حافظ علوم من باشى، ولى براى امامان پس از خود بنويس و
به امام حسن اشاره كرد و فرمود: «هذا اوّلهم» و به امام حسين اشاره كرد و فرمود: «و هذا ثانيهم» سپس فرمود:
با توجّه به روايت اخير، جواب ايراد ديگرى نيز داده مىشود كه مىگويند:
بسيارى از احاديث شيعه از طريق امام باقر و امام صادق عليهما السلام و ائمّه پس از
آن دو، رسيده است و آنان رسول خدا را درك نكردهاند،
[1]. بصائر الدرجات، ص 319؛ بحار الأنوار، ج 2، ص 172.
نظير اين روايت در كنز العمّال، ج 13، ص 164 از امير مؤمنان على عليه السلام نقل شده است.