responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 168

پس احاديث آنان از نظر سند، «ارسال» دارد؛ يعنى واسطه‌ها در نقل ميان پيغمبر و امامانى كه رسول اللَّه را درك نكرده‌اند ساقط شده و مشخص نيست چه كسانى اين احاديث را از رسول اللَّه صلى الله عليه و آله براى ائمّه اهل بيت عليهم السلام نقل كرده‌اند و خبر مرسل حجيّت ندارد.

پاسخ اينكه: در رواياتى، سلسله سند توسّط ائمّه عليهم السلام مشخص گرديده، از جمله: امام صادق عليه السلام به هشام بن سالم و حماد بن عثمان و ديگران مى‌فرمود:

«حديثي حديثُ أبي و حديثُ أبي حديثُ جدّي و حديثُ جدّي حديثُ الحسين عليه السلام و حديثُ الحسين حديثُ الحسن عليه السلام و حديثُ الحسن حديثُ امير المؤمنين عليه السلام و حديثُ امير المؤمنين حديثُ رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و حديثُ رسول اللَّه قولُ اللَّه عزّ و جلّ‌». [1]

در روايتى ديگر وقتى جابر از حضرت باقر عليه السلام خواست كه احاديث خود را مستند كند، فرمود:

حديث من از پدرم از رسول اللَّه است، سپس فرمود:

«و كلّما احدِّثك بهذا الاسناد

؛ يعنى هر حديثى از من با همين سند است». [2] البتّه ائمّه اطهار عليهم السلام غالباً هنگام بيان احاديث، سند را تا رسول اللَّه به جهت وضوح آن، نقل نمى‌كردند فقط هنگامى كه برخى از اهل سنّت در مجلس بودند سند را به پيامبر صلى الله عليه و آله مى‌رساندند، بر همين اساس روايات جمعى از اهل سنّت كه راويان از اهل بيت عليهم السلام محسوب مى‌شود غالباً با اتصال سند به رسول اللَّه همراه است.

ايراد دوم: اگر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله اين احكامى را كه ائمه عليهم السلام به مردم ابلاغ خواهند نمود، مى‌دانسته و ابلاغ نكرده است، پس حق را كتمان كرده و كتمان حق حرام است. چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ». [3]

و جاى ديگر مى‌فرمايد:

« «إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»؛ كسانى كه دلايل روشن و وسيله هدايتى را كه نازل كرديم- بعد از آن كه در كتاب براى مردم بيان نموديم- كتمان كنند، خدا آنان را لعنت مى‌كند و همه لعن كنندگان نيز آنها را لعن مى‌كنند». [4]

بنابراين چون پيامبر علم به احكام خداوند دارد و وظيفه ايشان ابلاغ است، پس بايد احكام را به مردم برساند، نه آن كه به ديگران بسپارد تا آنان ابلاغ كنند.

پاسخ: «كتمان ما انزل اللَّه» عبارت است از مخفى كردن آنچه بيان و اعلام آن واجب است. ابلاغ و رساندن احكام از نظر زمان و مكان و نحوه بيان و اين كه به چه كسانى و در چه شرايطى بايد ابلاغ شود، مقرّراتى دارد.

توضيح اينكه: برخى از احكام موضوع آن تحقّق پيدا نكرده يا مصلحت بيان آن فراهم نشده و لذا حتّى در زمان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله احكام تدريجاً بر مردم ابلاغ مى‌شد، با اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آن آگاه بود، ولى كسى بر پيامبر اشكال نكرده كه چرا آن حضرت با اينكه از


[1]. كافى‌، ج 1، ص 53.

[2]. امالى‌ مفيد، ص 42.

[3]. آل عمران، آيه 187.

[4]. بقره، آيه 159.

نام کتاب : دائرة المعارف فقه مقارن نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 1  صفحه : 168
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست