آخرين تهديد را ذكر مىكند، به اين ترتيب كه: روى سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله نموده، مىفرمايد: «چه براى آنها استغفار كنى و چه نكنى، حتى اگر هفتاد بار براى آنها از خداوند طلب آمرزش نمائى، هرگز خدا آنها را نمىبخشد» «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعينَ مَرَّةً فَلَنْيَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ».
«چرا كه آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند، و راه كفر پيش گرفتند» و همين كفر؛ آنها را به درّه نفاق و آثار شوم آن افكند «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ».
روشن است، هدايت خدا شامل حال كسانى مىشود كه، در طريق حقطلبى گام برمىدارند و جوياى حقيقتاند، ولى «خداوند افراد فاسق، گنهكار و منافق را هدايت نمىكند» «وَ اللَّهُ لايَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ».
***
نكتهها:
1- اهميت به كيفيت كار است نه كميت
اين حقيقت، به خوبى از آيات قرآن به دست مىآيد كه، اسلام در هيچ موردى روى «كثرت مقدار عمل» تكيه نكرده، بلكه همه جا اهميت به «كيفيت عمل» داده است، و براى اخلاص و نيّت پاك، ارزش فوقالعادهاى قائل شده، كه آيات فوق نمونهاى از آن است.
همان گونه كه ديديم، براى عمل مختصر كارگر مسلمانى، كه شبى را تا صبح نخوابيده، و با قلبى پر از عشق به خدا، و اخلاص و احساس مسئوليت در برابر مشكلات جامعه اسلامى، كار كرده و توانسته است با اين بيدار خوابى، يك مَن خرما به سپاه اسلام در لحظات حساس كمك كند، فوق العاده اهميت قائل شده، و كسانى را كه اين گونه اعمال ظاهراً كوچك و واقعاً بزرگ را، تحقير مىكردند، شديداً توبيخ و تهديد مىكند، و مىگويد: مجازات دردناك در انتظار آنها است.