گوشهاى از آن را بعضى از من شنيده بودند.
«آيا مطلبى به اين روشنى را درك نمىكنيد» «أَ فَلا تَعْقِلُونَ».
***
باز براى تأكيد اضافه مىكند: من به خوبى مىدانم: بدترين انواع ظلم و ستم، آن است كه كسى بر خدا افتراء ببندد، «چه كسى ستمكارتر است از كسى كه، دروغى را به خدا نسبت بدهد يا آيات او را تكذيب كند»؟! «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ».
بنابراين، چگونه ممكن است من چنين گناه بزرگى را مرتكب بشوم كه بر خدا افترا ببندم يا آيات او را تكذيب كنم؟
اگر شما از عظمت گناه تكذيب و انكار آيات حق بىخبريد، من بىخبر نيستم، و به هر حال اين كار شما جرم بزرگى است، و «مجرمان هرگز رستگار نخواهند شد» «إِنَّهُ لايُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ».
***
نكتهها:
1- تفاوت دو تقاضاى مشركان
مشركان از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخواستند: يا قرآن را به كتاب ديگر تبديل كند، و يا آن را تغيير دهد.
فرق ميان اين دو روشن است: در تقاضاى اول هدفشان اين بود كه اين كتاب به كلّى برچيده شود، و به جاى آن كتاب ديگرى از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گيرد.
اما در تقاضاى دوم مىخواستند، حداقل آياتى كه مخالف بتهاى آنها بود اصلاح گردد، تا هيچ گونه احساس ناراحتى از اين ناحيه نكنند!.