مجتمعشان، آنها نه فقط به قيامت ايمان نداشتند و در برابر كارهاى خود احساس مسئوليت نمىكردند، بلكه اين گفتارشان نشان مىداد، اصلًا مفهوم «نبوت» را نفهميده بودند، يا آن را به بازى مىگرفتند.
قرآن با صراحت، آنها را از اين اشتباه بزرگ در مىآورد، و به پيغمبر صلى الله عليه و آله دستور مىدهد: به آنها «بگو: براى من ممكن نيست كه از پيش خود آن را تغيير دهم» «قُلْ ما يَكُونُ لي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي». «1»
سپس براى تأكيد اضافه مىكند: «من فقط از چيزى پيروى مىكنم كه بر من وحى مىشود» «إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى إِلَيَّ».
نه تنها نمىتوانم تغيير و تبديلى در اين وحى آسمانى بدهم، كه: «اگر كمترين تخلّفى از فرمان پروردگارم بكنم، از مجازات آن روز بزرگ (رستاخيز) مىترسم» «إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ».
***
در آيه بعد، به دليل اين موضوع پرداخته مىگويد: به آنها بگو: من كمترين ارادهاى درباره اين كتاب آسمانى از خود ندارم، «و اگر خدا مىخواست اين آيات را بر شما تلاوت نمىكردم، و از آن آگاهتان نمىساختم» «قُلْ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَ لاأَدْراكُمْ بِهِ».
به دليل اين كه: «سالها پيش از اين در ميان شما زندگى كردم» «فَقَدْ لَبِثْتُ فيكُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ».
هرگز اين گونه سخنان را از من نشنيدهايد، اگر اين آيات از ناحيه من بود، لابد در اين مدت «چهل سال» از فكر من بر زبانم جارى مىشد، و حداقل