مىكنند.
گر چه مخاطب در اين جمله، پيامبر است، ولى در واقع، منظور همه افرادند.
درست است كه آيه فوق، اشاره به عدد خاصى نكرده، و تنها واژه «أُلُوف» كه به معنى هزارها است، به كار برده، ولى بعضى از روايات، تعداد نفرات آنها را ده هزار، و بعضى هفتاد يا هشتاد هزار ذكر مىكند. «1»
پس از آن به عاقبت كار آنها اشاره كرده، مىفرمايد: «خداوند به آنها فرمود:
بميريد» «فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا»، و به آن بيمارى كه آن را بهانه قرار داده بودند مُردند.
«سپس خداوند آنها را زنده كرد» تا ماجراى زندگى آنان درس عبرتى براى ديگران باشد «ثُمَّ أَحْياهُمْ».
روشن است منظور از مُوتُوا: «بميريد»، يك امر لفظى نيست، بلكه امر تكوينى خداوند است كه بر سراسر جهان هستى و عالم حيات، حكومت مىكند يعنى خداوند، عوامل مرگ آنها را فراهم ساخت، و به سرعت همگى از ميان رفتند، اين امر، همانند امرى است كه در آيه 82 سوره «يس» آمده: انَّما أَمْرُهُ اذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ: «امر او تنها اين است: هنگامى كه چيزى را اراده كند مىگويد: ايجاد شو! و فوراً موجود مىشود»!
جمله «ثُمَّ أَحْياهُمْ» اشاره به زنده شدن آن جمعيت، پس از مرگ است و همان گونه كه در شأن نزول خوانديم، به دعاى «حِزقِيل» پيامبر، صورت گرفت، و از آنجا كه بازگشت آنان به حيات، يكى از نعمتهاى روشن الهى بود، (هم از نظر خودشان، و هم از نظر عبرت مردم) در پايان آيه مىفرمايد: «خداوند نسبت