چيزهاى ديگرى را كه به او بخشيده است نيز باز پس نمىگيرد. «1»
جالب توجه اين كه در مورد رجوع و آشتى تعبير به معروف، يعنى كارى كه در عرف ناپسند نباشد شده، ولى در مورد جدائى تعبير به احسان آمده است كه چيزى بالاتر از معروف است، تا مرارت و تلخى جدائى را براى زن به اين وسيله جبران نمايد. «2»
در ادامه آيه به مسأله «طلاق خُلْع» اشاره كرده مىگويد: تنها در يك فرض، باز پس گرفتن مهر مانعى ندارد، و آن در صورتى است كه زن تمايل به ادامه زندگى زناشويى نداشته باشد، و «دو همسر از اين بترسند كه با ادامه زندگى زناشويى حدود الهى را بر پا ندارند» «إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقيما حُدُودَ اللَّهِ».
سپس مىافزايد: «اگر بترسيد كه حدود الهى را رعايت نكنند، گناهى بر آن دو نيست كه زن فديه (عوضى) بپردازد» و طلاق بگيرد «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقيما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيْهِما فيمَا افْتَدَتْ بِهِ».
در حقيقت، در اينجا سرچشمه جدائى، زن است، و او بايد غرامت اين كار را بپردازد و به مردى كه مايل است با او زندگى كند، اجازه دهد با همان مهر، همسر ديگرى انتخاب كند.
قابل توجه اين كه: ضمير در جمله «أَلَّا يُقِيْما» به صورت تثنيه، اشاره به دو همسر آمده است و در جمله «فَانْ خِفْتُمْ» به صورت جمع مخاطب، اين تفاوت ممكن است اشاره به لزوم نظارت حكام شرع بر اين گونه طلاقها باشد و يا اشاره به اين كه تشخيص عدم امكان ادامه زناشويى توأم با رعايت حدود الهى، به عهده زن و شوهر گذارده نشده است.