responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 16  صفحه : 535

167.تاريخ دمشق ـ به نقل از محمّد بن عثمان بن حوشب، از پدرش، از جدّش ـ :چون خداوند عز و جل، محمّد صلى الله عليه و آله را آشكار گردانيد ، من چهل سوار [به همراه نامه اى] با عبد شَر، نزد او فرستادم و آن عدّه با نامه من به مدينه نزد او رفتند . عبد شر گفت : كدام يك از شما، محمّد است ؟ يارانش گفتند : اين . عبد شر پرسيد : تو چه آورده اى ، كه اگر درست باشد، از تو پيروى كنيم ؟ فرمود : «نماز بگزاريد ، و زكات بدهيد ، و خون نريزيد ، و امر به معروف و نهى از منكر كنيد» . عبد شر گفت : اين نيكو و زيباست . دستت را دراز كن با تو بيعت كنم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «نامت چيست ؟». گفت : عبد شر . فرمود : «تو عبد خيرى» و پاسخ نامه [من، يعنى] حوشب ذى ظليم را توسّط او فرستاد ، و ايمان آورد[م] . «و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سويت وحى كرده ايم، گم راه كنند» ـ :

168.المناقب، ابن شهرآشوب ـ به نقل از ابن عبّاس در باره آيه شريف :هيئت نمايندگى ثقيف گفتند : با تو به سه شرط، بيعت مى كنيم : خم نشويم ، خدايى را با دست خودمان نشكنيم ، و تا يك سال از لات، بهره مند شويم . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «دينى كه در آن ركوع و سجود نباشد، خيرى در آن نيست ؛ ولى شكستن بت هايتان به دست خودتان ، اختيار با شماست ، و امّا بت لات ، من اجازه نمى دهم از آن بهره مند شويد» . گفتند : يك سال مهلتمان ده تا هدايايى را كه به خدايانمان مى شود، بگيريم و چون گرفتيم، آنها را مى شكنيم و اسلام مى آوريم . پيامبر صلى الله عليه و آله خواست به آنان مهلت دهد كه اين آيه نازل شد . قتاده گفت : چون پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخن خداوند را شنيد : «سپس در برابر ما براى خود ياورى نمى يافتى» ، عرضه داشت : «بار خدايا ! هرگز مرا چشم بر هم زدنى به خودم وا مگذار» .

نام کتاب : دانشنامه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 16  صفحه : 535
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست