نام کتاب : منشور جاويد نویسنده : سبحانى، شیخ جعفر جلد : 2 صفحه : 142
آورده، و تو رحيم ترين رحم كنندگانى».
ابن فارس مى گويد: «رحم» يك معنا بيش ندارد وآن حاكى ا ز رقت وعطوفت است و رَحْم و مرحمتْ، و رحْمَت به يك معنا است، و به رابطه خويشاوندى «رحم» مى گويند كه مايه هاى عطوفت در آن هست و نيز به رَحِم زن از آن جهت «رَحِم» مى گويند كه مبدأ فرزند است كه خود سبب عطوفت و رقت مى باشد.
راغب مى گويد: رحمت عطوفتى است كه احسان و نيكى را به دنبال دارد، ولى گاهى در خود رقت به كار مى رود و گاهى در احسان و نيكى، از اين جهت هرگاه خدا با آن توصيف شود مقصود نيكى مجرد از رقت قلب و عطوفت روحى است واگر در مورد بشر به كار رود، مقصود عطوفت و رقت قلب است، از اين روى مى گويند، رحمت در مورد خدا به معنى بخشش در مورد انسان رقت قلب و عطوفت است.
ظاهر گفتار اين دو لغت شناس اين است كه رقت جزء معنى ماده «رحم» است، ولى برهان عقلى سبب مى شود كه به هنگام توصيف خدا با آن، از آن معنا تجريد شود.
اسم نهم: أحكم الحاكمين
اين جمله در قرآن در دو مورد و در هر دو، وصف خدا قرار گرفته است چنان كه مى فرمايد: