responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 4  صفحه : 196

اصل است، وگرنه صورت جزئى آن مورد اختلاف نيست. در اينجا سؤال مى شود كه صحت احباط به نحو جزئى با اين آيه وامثال آن چگونه امكان پذير است؟

پاسخ

قائلان به بطلان «احباط» مشكل احباط را در اين موارد از طريق مشروط بودن نويدهاى الهى حل مى كنند وياد آور مى شوند كه نويد الهى مشروط به اين بود كه عامل كار نيك، مثلاً بعدها مرتد نشود وچون شرط تحقق نپذيرفت، قهراً محروميت از پاداش، تخلفى محسوب نمى شود.

در اين جا پرسش ديگرى نيز مطرح است وآن اينكه: توجيه احباط در اين موارد، از طريق فقدان شرط مستلزم آن است كه اين فرد اصلاً مستحق پاداش نباشد، در اين صورت «احباط» به معنى «ابطال» ثواب فاقد موضوع خواهد بود، يعنى ثوابى در كار نبوده كه گناه كبيره آن را باطل كند.

ولى پاسخ آن روشن است،زيرا هر چندثوابى به صورت محقق در كار نبوده، اما مقتضى وجزء از علت آن تحقق يافته بود وچون به وسيله سيئه، زمينه را از تأثير انداخت، تو گويى پاداش خود را پوچ ونابود ساخت و واژه ابطال، در صورت ابطال زمينه، در استعمالات مردم رايج است.

موارد احباط در قرآن

اگر احباط به صورت ضابطه كلى مورد پذيرش نيست، ولى در مواردى كه قرآن وسنت بر آن تصريح دارند، از پذيرش آن چاره اى نيست ومسلماً احباط در اين موارد، به همان معنى خواهد بود كه هم اكنون گفته شد.يعنى نويد الهى در جهان ثبوت، مشروط بر اين بود كه به دنبال آن عمل صالح، گناه خاصى نيايد ودر غير اين صورت كوچكترين نويدى در كار نخواهد بود.

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 4  صفحه : 196
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست