responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 4  صفحه : 19

دهيد».در حالى كه فرشتگان قادر بر چنين كارى نبودند.[1] وشارحان مكتب «ماتريدى» آن را جايز نمى دانند وبياضى صريحاً مى گويد: تكليف بمالايطاق به خاطر نبودن قدرت يا شرط فعل محال است.[2] اين چيزى است كه بياضى آن را ياد مى كند، ولى پايه گذار مكتب يعنى خود ابومنصور در كتاب توحيد قائل به تفصيل است. مى گويد: هرگاه كسى قدرت خود را از روى تقصير از دست بدهد، مى توان با نبودن قدرت به او تكليف كرد، به خلاف كسى كه در اين راه مرتكب تقصير نباشد.[3]

گفتار ابومنصور هرچند سست وبى پايه است، زيرا حكم عقل قابل تخصيص نيست وهرگز نمى توان ميان قاصر ومقصر در اين مورد فرق گذارد، آرى مى توان آن دو را از نظر مؤاخذه ونكوهش يكسان ندانست، ولى يكسان نبودن در مؤاخذه، غير از يكسان نبودن در قبح تكليف است ودر هر حال، با همتاى خود در اين مسأله اختلاف نظر دارد.

4ـ افعال خدا در گرو اغراض و غايات است

«اشاعره» مى گويند: افعال خدا خالى از هر نوع غرض وهدف است، زيرا اگر در گرو اغراض بود، بايد او موجود ناقصى باشد كه از طريق تحصيل غرض مى خواهد به كمال برسد.[4]

در حالى كه همتاى او «ابومنصور» افعال خدا را در گرو مصالح وحكم


[1] اشعرى به خاطر سرسپردگى به مكتب احمد بن حنبل، تصور كرده است كه امر در اين آيه جدى بوده درحالى كه امر، امر تعجيزى است،يعنى هدف جلب توجه طرف، به عجزخود ميباشد.
[2] اشارات المرام، ص54.
[3] التوحيد، ص66.
[4] المواقف، ص31.
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 4  صفحه : 19
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست