responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 275

در عصر بنى اسرائيل، برخى از تكاليف، سنگين و توان فرسا بود. اين دعا كه آيه منعكس كننده آن است و از پيامبر گرامى در شب معراج نقل شده، براى آن است كه چنين تكاليفى را از امت خود بردارد.

در اينجا مفسران احتمال ديگرى نيز داده اند، و آن اينكه: مقصود، رفع آثار گناه است. مانند عذاب و مسخ كه هيچ كس را توان تحمل آن نيست، ولى چون فرد گناهكار، تكليف مقدور خدا را انجام نداده است، چنين پيامدهايى دامن او راميگيرد.

اما استدلال دوم او كه پيامبر به ابى جهل فرموده بود كه ايمان نخواهد آورد... شايد در باره ابو لهب، صحيح باشد و قرآن در باره او گفته بود كه او ايمان نخواهد آورد، به گواه آيه شريفه كه مى گويد: ((سَيَصْلَى نَاراً ذَاتَ لَهَب))(لهب/3).

«به زودى وارد آتش شعله ورى خواهد شد».

از اين استدلال به دو گونه مى توان پاسخ گفت:

1ـ پيامبر گرامى، ساليان متمادى، او را به آيين خود، دعوت كرد، آنگاه كه حجت بر او تمام شد، وقرائن وشواهد گواهى دادند كه ديگر ايمان نخواهد آورد، يعنى از نظر فكرى به قدرى تاريك وظلمانى شد كه نور ايمان ديگر نميتوانست، در قلب او نفوذ كند، در اين شرايط، سوره لهب نازل شد واز آن زمان به بعد، تكليف ودعوت متوجه او نگرديد، زيرا تكليف چنين انسانى كه قطعا ايمان نخواهد آورد، امرى لغو بود، در اين صورت هيچ نوع تكليفى متوجه او نشد، نه تكليف به پذيرفتن اين سوره ونه تكليف به ديگر گفتارهاى پيامبر، ولى سقوط تكليف از او، به معنى سقوط عذاب ودليل بى گناهى او نيست، بلكه به علت محروم ساختن خويش از معرفت، به شديدترين وجه عقاب محكوم شد.

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 275
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست