responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 270

از نويسنده كتاب «المنقذ من الضلال»،[1] انتظار نمى رود كه ظلم را چنين تعريف كند، زيرا ظلم، اين است كه انسان چيزى را در غير محل خود قرار دهد، وتصرف در مال ديگران، شاخه اى از معنى كلى است وظلم، منحصر به تصرف در مال ديگران نيست، اگر معلم ميان دو شاگرد همپايه، تبعيض قائل شود، درباره يكى ظلم كرده است، هر چند در جسم وبدن او تصرف نكرده باشد.

وثانيا حكم خرد بر اينكه«آزار انسان بى گناه قبيح است»، دائر مدار صدق لفظ ظلم نيست، تا گفته شود، ظلم، تصرف در ملك غير است وجهان، همگى ملك خداست، بلكه خرد مى گويد:«آزار افراد بى گناه، از هر كسى صادر گردد، كار زشت ونازيبايى است، آزار دهنده، خالق باشد يا مخلوق» واحكام خرد قابل تخصيص نيست.

غزالى براى اثبات تجويز ظلم بر خدا چنين استدلال مى كند:

«اينكه مى گويند از خدا قبيح صادر نمى شود، مقصود از قبيح چيست؟ آيا مقصود اين است كه: فعلى كه همآهنگ با غرض خدا نباشد، از او صادر نميشود، قطعا باطل وسست است، زيرا براى خدا، در آفرينش، غرضى نيست، واز اين جهت، قبيح درباره او متصور نيست، واگر مقصود اين است كه: اگر فعل، تامين كننده غرض ديگرى نباشد، از خدا صادر نمى شود، اين نيز براى خدا الزام آور نميباشد».

پاسخ:

تفسير«قبيح» به هر دو صورت، از تفسيرهاى باطل اشاعره است، كه تصور


[1] در اين كتاب، غزالى سرگذشت شك و ترديد خود را در همه چيز بيان كرده، آنگاه مانند دكارت، معلومات خود را از صفر آغاز كرده وتا به آنجا رسيده كه رسيده است.

نام کتاب : فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى نویسنده : سبحانی، علیرضا    جلد : 2  صفحه : 270
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست