تنها براى كافران كاربرد دارد؛ امّا معناى «ارتداد» عام است و براى
غير كفر نيز به كار مىرود (مفردات راغب، 198). اگر كسى كه مسلمان است، از دين اسلام بيرون رود، او را در
اصطلاح دينى «مرتد» گويند. قرآن كريم در آياتى پرشمار از ارتداد سخن گفته است
(بقره/ 109 و 217؛ آل عمران/ 86؛ نساء/ 137؛ مائده/ 21 و 54؛ نحل/ 106؛ محمّد/
25). در روايات بزرگان معصوم (ع) نيز فراوان از ارتداد ياد شده است. در روايتى، از
امام باقر (ع) مىپرسند كه مرتد كيست.
مىفرمايد:
«كسى است كه از اسلام روى گردانَد و به آنچه بر پيامبر 6 نازل شده است، كفر
ورزد.» (وسائل الشّيعة، 18/ 544).
متكلّمان
و فقيهان مسلمان و به ويژه شيعه درباره ارتداد، مفصّل بحث كرده و تعاريف متعدّدى
از آن به دست دادهاند. از آن جمله است: حقيقت ارتداد، كفر پس از ايمان است (الانتصار، السّلسلة الينابيع
الفقهيّة، 23/ 22). همچنين: ارتداد عبارت از كافر شدن است پس از آنكه آدمى
اسلام آوَرَد و به اين حاصل مىشود كه اقرار كند: من از دين اسلام بيرون آمدم (جامع الشّتّات، 2/ 742). نيز در تعريف
ديگر آمده است:
ارتداد،
كفرِ پس از ايمان است؛ خواه كسى در اصل مسلمان بوده و كافر شده يا در اصل كافر
بوده و مسلمان شده و آن گاه از اسلام بيرون آمده است (المبسوط
فى فقه الاماميّة؛ السّلسلة الينابيع الفقيّه،
31/ 169).
آنچه
موجب ارتداد مىشود نيز در منابع فقهى محلّ بحث است و كارهايى مايه ارتداد شمرده
شدهاند. از آن جمله است:
انكار
ضرورى دين؛ چيزى را كه از دين نيست جزء دين شمردن؛ كفر ورزيدن به خدا يا رسول؛
انجام كارى كه حاكى از بىايمانى است مانند سجده بر بت يا توهين به مقدّسات اسلامى
(الدّروس، 2/ 51؛ شرح
اللّمعة، 2/ 368؛ ايضاح الفوائد،
4/ 547؛ تحرير الوسيلة، 1/ 106).
گونههاى
ارتداد:
نظريّه
مشهور شيعه اين است كه ارتداد بر دو گونه است:
فطرى
و ملّى. مرتد فطرى كسى است كه مسلمان زاده شده است؛ يعنى چون نطفه او بسته گشته،
پدر و مادرش مسلمان بودهاند يا يكى از آنان مسلمان بوده، امّا او پس از بلوغ،
كافر شده است. حكم فقهى مرتدّ فطرى اين است كه توبهاش مقبول نيست.
مرتدّ
ملّى، كسى است كه چون نطفه او بسته مىشده، پدر و مادرش كافر