به
معناى پاى بند نبودن به ارزشهاى دينى است. اباحىگرى از بىاعتقادى كافر يا سهل
انگارى ديندار پديد مىآيد و در دو حوزه فردى و اجتماعى، نمود مىيابد. اين پديده
در حوزه فردى موجب مىگردد تا آدمى وظايفى را كه در برابر خود و خداوند دارد، ادا
نكند و حرام را مباح شمارد و راه بى قيدى در پيش گيرد.
زيانهاى
اباحىگرى در حوزه اجتماعى نمودى بيشتر دارد و شخص با مباح شمردن نبايدهاى
اجتماعى دست به هر كارى كه پسند دل است، مىآلايد و هنجارهاى زندگى جمعى را ناديده
مىانگارد. طرفداران اباحىگرى معتقدند كه اباحه، همانا عدم منع عقلى و شرعى از
فعل يا ترك فعل است. در اين مشرب فكرى، اباحه به همه منهيّات راه مىيابد و تنها
تعيين كننده منهيّات و مكروهات و اصول اخلاقى و ارزشها نه شرع مقدس بلكه عقل عملى
و شرايط اجتماعى است و شرع مقدس در اين ميان سهمى ندارد. اباحهگران قلمرو اين
انديشه را به حوزههاى اجتماعى، سياسى، فرهنگى و حتى اقتصادى مىگسترانند و حدود
الهى را كنار مىگذارند و همه چيز را در دايره مباحات مىگنجانند و در پى بيشترين
حدّ آزادى براى انساناند.
مبانى:
تفكر
اباحىگرى دو مبناى فكرى دارد:
الف.
اباحىگرى سنّتى:
هيچ
فرقهاى در اسلام، خود را اهل اباحه ندانسته است. با اين حال، چگونگى نگرش برخى
فرقهها به دستورهاى دينى، آنها را به اباحىگرى لغزانيد؛ چنان كه «اباحيّه» مبدل
به يكى از لقبهاى اصلى آنها گرديد. اباحىگرى سنتى پيرو تحولات جامعه اسلامى در
قرون گذشته پيدا شد. وقوع جنگهاى متعدد در بلاد اسلامى و ناديده انگاشتن نقش
بنيادى امامان معصوم (ع) در هدايت جامعه، به