شده است (نهجالبلاغه،
خطبه 179؛ التّوحيد، باب 8؛ الاصول
من الكافى، 1/ 95). مجسِمه، از فرقههاى اسلامى بر اين باورند كه خداوند داراى
جسم و جهت است و مىتوان او را به رؤيت حسّى درآورد.
اهل
حديث (اهل حديث) و اشاعره (اشاعره) نيز معتقدند كه مؤمنان مىتوانند در آخرت همان
سان كه ماه را در آسمان مىبينند، خداوند را ببينند؛ امّا متكلّمان اماميّه و
معتزله اتّفاق دارند كه خداوند را در دنيا و آخرت نمىتوان ديد (ارشاد الطّالبين إلى نهج المسترشدين،
249- 244؛ كشف المراد، 324- 322). به نظر مىرسد اينكه برخى
مسلمانان معتقدند خداوند را مىتوان ديد، اعتقاد خويش را از مسيحيان و يهوديان
برگرفتهاند (الالهيّات على هدى الكتاب والسّنّة والعقل،
2/ 138).
***
نفى محلّ حوادث بودن خداوند: تنزيه خداوند از محلّ حوادث
يكى
از مسائل فلسفه و علم كلام است.
متكلّمان
مسلمان معتقدند كه نمىتوان ذات خداوند را محلّ حوادث دانست و محال است كه حوادث
به ذات او قائم باشند؛ زيرا قيام حوادث به ذات، مستلزم تغيير در ذات است. خداوند
واجب الوجود است، و واجب الوجود آن است كه همه شئون و كمالاتش را يكباره دارا است.
موجودى
را كه در حال تغيير و تكامل است، نمىتوان واجب الوجود دانست.
وجوب
وجود، ملازم فعليّت و مناقض تدريج است (الالهيّات، 2/ 121 و 122؛ تجريد الاعتقاد، 180؛ ارشاد الطّالبين،
232).
***
نفى مكان: تنزيه خداوند از اينكه در مكانى جاى گيرد
خداوند
موجودى غير مادّى و نامتناهى است و از اين رو، ممكن نيست جا و مكانى- مانند آسمان-
را اشغال كند.
مكان
داشتن از ويژگىهاى جسم است و خداوند جسم نيست. (نفى جسمانيّت خدا) اينكه خداوند
در همه مكانها حضور دارد، به معناى برترى او از مكان است. سعه وجودى و قيّوميّت
خداوند