از
صفات سلبى خداوند است؛ يعنى چنين نيست كه خداوند از نظر مادّى در جهت خاصّى- مانند
آسمان يا قبله- قرار يافته باشد. «جهت» از صفات جسم است و خداوند، جسم نيست. (نفى
جسمانيّت از خدا) قرآن كريم از سعه وجودى خدا (مجادله/ 7) و قيّوميّت او (بقره/
255) خبر مىدهد و مىفرمايد: «هر سوى كه رو كنيد، وجه خداوند است.» (بقره/ 115)
موجود بودن خداوند در همه جهات، به دليل بسيط بودن ذات الهى، به معناى اشغال مكانى
نيست؛ بلكه به معناى برترى و تنزيه از جهت و مكان است. حضور او در سراسر عالم
جسمانى و مادّى- كه از اجسام گوناگون پُر است- آن گاه صادق است كه موجودى غير
جسمانى باشد (الالهيات، 2/ 110). اينكه مسلمانان هنگام عبادت
رو به سوى قبله مىكنند، بدان معنا نيست كه خداوند در اين مكان و جهت جغرافيايى جا
گرفته است؛ بلكه حكمتها و فلسفههايى ديگر دارد؛ مانند يگانگى ظاهرى و باطنى
افراد جامعه مؤمنين. از ميان فِرَق اسلامى، مُجسِّمه (مُجسِّمه) برخلاف ديگر
مسلمانان معتقدند كه خداوند در جهتى خاص جاى گرفته است و كرّاميّه (كرّاميّه) بر
اين باورند كه همواره در بالا جاى دارد (مناهج اليقين فى اصول
الدّين، 204؛ قواعد المرام فى علم الكلام، 73- 71). «نفى جهت» موضوعى كلامى و فلسفى است و در دانش كلام
اسلامى و فلسفه اسلامى بدان مىپردازند.
***
نفى رؤيت خداوند: تنزيه خداوند از رؤيت حسّى
از
صفات سلبى خداوند است؛ بدين معنا كه خداوند به چشم سر، ديدنى نيست.
چيزى
را مىتوان ديد كه جسم باشد و در مكانى محدود و جهتى خاص قرار گيرد و قابل اشاره
حسّى باشد؛ ولى خداوند جسم نيست (شرح التّجريد، 328). قرآن كريم آشكارا بر نامرئى بودن خدا پاى فشرده است (انعام/
103؛ اعراف/ 143).
رؤيتى
كه اهل عرفان و كشف و شهود از آن سخن مىگويند، رؤيت قلبى است (الالهيّات، 2/ 125). در روايات معصومين (ع) از
همينگونه رؤيت ياد