مخاطرات فى الالهيات، 1/ 54). شيعه اين عقيده را
نمىپذيرد و اتّحاد خدا با غير- خواه با مجموعه خلقت و خواه با كسانى خاص- را
ناممكن مىداند. علماى شيعه در آثار خويش آن گاه كه از صفات الهى بحث مىكنند،
بدين موضوع پرداخته و دلائلى براى آن آوردهاند. بنابر عقيده شيعه اگر مراد از
اتحاد، تركيب و امتزاج يا تبدّل صورت دو شىء است، لازمه آن انفعال و تركيب و
تغيير است و ذات مقدّس الهى از اين منزّه و پيراسته است. انفعال و تركيب و تغيير،
مستلزم نقص و حاجت است و اين با وجوب وجود خداوند سازگار نيست. اگر مراد، تبدّل دو
شىء به شىء واحد است، اين نه براى خداوند تحقّق مىپذيرد و نه براى موجودات
ديگر.
اينكه
براى خدا تحقّق نمىپذيرد، بدين روى است كه وجوب وجود تنها منحصر به خداوند است و
موجودات ديگر، ممكن الوجودند. در فرض اتّحاد واجب و ممكن چند صورت تصوّرپذير است:
يا هر دو پس از اتّحاد، موجودند كه در اين صورت، اتّحادى رخ نداده است و يا يكى
موجود است و ديگرى معدوم. در اين صورت يا ممكن، معدوم است كه اتّحاد رخ نداده است
و يا واجب، معدوم است كه اين نيز محال است. بدين سان، اتّحاد خداوند با غير، محال
عقلى است (كشف المراد، 293؛
مناهج اليقين، 323؛ قواعد المرام،
74؛ نهجالحق و كشفالصّدق، 57؛
پيام قرآن، 4/ 283؛ ارشاد الطّالبين،
238؛ الالهيّات، 2/ 111).
***
نفى جسمانيّت خدا: تنزيه خداوند از جسمانى بودن
از
صفات سلبى خداوند است. جسم آن است كه داراى ابعاد سه گانه طول، عرض و ارتفاع است.
برخى، بُعد زمانى را نيز بر اين ابعاد افزودهاند. اجسام از اجزاى مقدارى تركيب
شدهاند و به اجزاى خود نيازمندند؛ امّا ذات خداوند به اقتضاى توحيد ذاتى بسيط است
و مركّب بودنش محال است و در نتيجه، جسمانى بودنش نيز ممكن نيست. قرآن كريم با
صراحت، تثليث (شورى/ 11) و جسمانيّت خدا را نفى مىكند (الالهيّات، 2/ 110). اين موضوع در علم كلام و فلسفه مطرح است.