از
اصطلاحات علوم اجتماعى و سياسى است و همواره آرزوى انسان بوده است و به معناى
رعايت تناسب، استحقاقها و شايستگىها در ساحت اجتماع است. در اين تعريف، هر گروه
و صنف و طبقهاى بايد در جايگاه شايسته خويش جاى گيرد و در پى جايگاه ديگران
برنيايد. عدالت اجتماعى مبتنى بر احوال و افعال اعضاى جامعه است و مرتبت هر كس
بنابر استحقاق و استعداد او تعيين مىشود (فرهنگ واژهها، 376).
عدالت
و اسلام:
نگاه
دين مبين اسلام به عدالت با مكاتب بشرى متفاوت است.
اهميّت
عدالت در اسلام از آنجا سرچشمه مىگيرد كه بنابر آموزههاى اسلامى، خداوند، عادل
است و همه افعال الهى عين دادگرى و عدالتاند و ستم و افراط و تفريط بدانها راه
ندارد. عدل در تشيّع اهميّتى ويژه دارد؛ چونان كه از اصول دين و مذهب به شمار
مىآيد. قرآن كريم، براى بعثت پيامبران و نزول كتب آسمانى از دو هدف ياد مىكند:
برقرار ساختن عدالت ميان انسانها و تأمين سعادت دنيوى و اخروى آنان و ديگر هدايت
انسانها از تاريكىهاى شرك و كفر به سوى نور توحيد و بندگى خدا (حديد/ 25؛
ابراهيم/ 1). انسان موظّف است بر پايه تعاليم دينى، فعّاليتهاى فردى و اجتماعى
خويش را با عدالت همراه سازد و از اين گذر به سعادت دست يابد.
عدالت
اجتماعى در سيره بزرگان معصوم (ع):
چون
پيامبر اسلام 6 به مدينه هجرت كرد و حكومت دينى خويش را بنيان نهاد، عدالت
اجتماعى از پايههاى آن بود. در نظامنامهاى كه پيامبر 6 پديد آورد و به مثابه
قانون اساسى مدينة النّبى بود، آشكارا مىتوان سلطه قسط و عدل را بر همه اصول و
قوانين بازديد. در اين