نظامنامه، هر كس و هر گروه و جماعتى بر سر جاى خويش بود و روابط
مسلمانان با ديگر طوايف نيز در آن به گونهاى عدالتمحورانه تشريح گشته بود (حياة النّبى و سيرته، 283- 278). امام على (ع)
نخستين امام معصوم (ع) نيز حكومت خويش را با عدالتگسترى آغاز كرد و از ويژگىهاى
مشهور او سختگيرىاش در دادگرى و قسط و عدل بود. عهدنامه مالك اشتر امام على (ع)
كه با تفصيل تمام، چگونگى رفتار عادلانه حاكم اسلامى را با صنفهاى گوناگون جامعه
بيان مىكند، گواهى روشن بر اين حقيقت است (نهج
البلاغه، نامه 53). بنابر معتقدات شيعى، عدالت راستين و جهانگير آن گاه حاصل
مىآيد كه دوازدهمين امام معصوم (ع) ظهور كند و حكومت جهانى خويش را بنيان نهد. در
روايتى از پيامبر اسلام 6 آمده است: «دنيا به پايان نمىرسد مگر مردى از اهل بيت
من ظهور كند .... او زمين را از قسط و عدل سرشار مىكند؛ همان سان كه پيش از او از
ستم پر مىشود.» (الفصول المهمّة، 297)
***
عدل الهى
كلمه
«عدل» را دو معناى متّضاد است:
يكى
تناسب و موزونيّت، برابرى، اداى حقّ ديگران، ارج نهادن و توجّه به قابليّتها و
استحقاقها، پاكسازى و تزكيه. دوم، كژى و ناراستى (معجم
مقائيس اللّغة، 4/ 246؛ پيام قرآن،
4/ 401). عدل الهى از نظر حكيمان مسلمان آن است كه خداوند در افاضه وجود و كمال به
موجودات، قابليّت و لياقت آنها را ناديده نينگاشته است. تناسب و موزونيّت از
ويژگىهاى نظام آفرينش است. در اين نظام، توازن و تناسب پديدهها در نظر آمده است.
عدل به معناى برابرى نيست. ميان پديدههاى جهان بر اساس حكمت الهى تفاوتهايى وجود
دارد كه از برابرى حكايت نمىكنند؛ امّا عادلانهاند.
جايگاه
عدل در عقايد شيعه:
عدل
همانند علم، قدرت، حكمت و ... از صفات الهى است؛ ولى در تشيّع از اصول مذهب به
شمار مىآيد و مباحث مفصّلى از علم كلام را به خود اختصاص داده است. برخى
صاحبنظران معتقدند از آن رو عدل چنين جايگاهى در اصول عقايد شيعه يافته است كه
فرقههاى اسلامى بنا به دلايلى