responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2274
ابو طالب خان
جلد: 5
     
شماره مقاله:2274

اَبوطالِبْ خان، پسر حاجي محمد بيك خان بن شفيع تبريزي اصفهاني لكهنويي، معروف به ابوطالب لندني (1166‌ـ 1220ق/ 1753 ـ 1805 م)، سياستمدار، نويسنده، اديب و مورخ ايراني تبارهندي. پدر او محمد بيك كه در اصل آذربايجاني بود و در عباس آباد اصفهان زاده شده بود، در جواني از بيم سطوت و صولت نادرشاه افشار راهي هندوستان گشت و در شهر لكهنو، رحل اقامتم افكند و در اين شهر فرزندش ابوطالب زاده شد. محمدبيك كه مردي قابل و هوشمند بود، به زودي به سلك مقربان نواب ابوالمنصور خان صفدر جنگ، و سپس در حلقة دوستان محمد قليخان، برادرزاده و معاون صفدر جنگ در آمد (ابوطالب. مسير، 7).
پس از درگذشت، صفدر جنگ، پسرش شجاع الدوله جاي وي را گرفت. او كه محمد قليخان را رقيبي خطرناك و تهديدي براي تاج و تحت خود در ايالت اَوْده مي ديد، عموزاده را به قتل رساند. حاجي محمد بيك نيز كه در حيات محمد قليخان همواره از حمايتهاي وي برخوردار بود، برجان خويش بيمناك شد و دارايي فراوان و زن و فرزند خردسالش را در لكهنو گذاشت و به مرشد آباد بنگاله پناه برد (همانجا؛ سنكهدهر، 246). با وجود اين، به «مقتضاي اتحاد ايلي»، شجاع الدوله به خانوادة محمدبيك، عنايتي خاص مبذول داشت و اسباب تعليم و تربيت ابوطالب را فراهم ساخت و حتي براي او مستمري برقرار كرد (ابوطالب، همان، 8)، اما حاجي محمدبيك تا پايان عمر (1182ق/ 1768م) در دستگاه مظفر جنگ؛ در مرشدآباد، باقي ماند و دو سالي پيش از آنكه چشم از جهان فرو بندد، خانواده اش را نزد خود فرا خواند و آنان با اجازة شجاع الدوله در 1180 ق، آنگاه كه ابوطالب 14 ساله بود، راه آن ديار پيش گرفتند. طولي نكشيد كه ابوطالب به «آفت بي پدري و تكفل امور خانگي گرفتار گشت» (همانجا).
ابوطالب چندي بعد با دختر يكي از خويشان نزديك نواد بهادر مظفر جنگ ازدواج كرد و چند سالي در دستگاه وي به خوشي و آسودگي به سر برد. در اواخر سال 1189 ق، چون نواب آصف الدوله محمد يحيي عليخان بهادر (ه‌ م) به حكومت اَوده رسيد، ابوطالب به دعوت مختار الدوله، وزير حاكم جديد، به لكهنو رفت و به مقام علمداري (مأمور ديواني) شهر اِناوَه و چند ناحية ديگر منصوب گشت (همانجا؛ حسني، 7/15).
در 1190ق/ 1776 م مختار الدوله از كار بر كنار شد و حيدربيك خان كابلي جاي او را گرفت. چون سيدزين العابدين معاون و همكاري ابوطالب، با وزير جديد، راه ناسازگاري پيش گرفت و ابوطالب را نيز تا آخر با خود همراه داشت، ابوطالب از كار معزول گشت (ابوطالب، همانجا؛ نقوي، 478). اما يك سالي بيشتر طول نكشيد كه به خدمت تني چند از كارگزاران متنفذ انگليسي مقيم هند درآمد و از كمكها و حمايتهاي آنان بهره مند گرديد. چنانكه وقتي سرهنگ الكساندر هَني به حكومت محالات گورَكهپور گمارده شد، به پيشنهاد وي و موافقت وزير، ابوطالب به عنوان معاون، همراه سرهنگ به محل مأموريت وي رفت و 3 سال در اين مقام خدمت كرد. چون هني از كار بركنار گرديد، ابوطالب هم به لكهنو بازگشت و يك سالي خانه نشين شد. سپس تحت حمايت تني چند از گماردگان شركت هند شرقي، مانند ميدلتن ، نمايندة سياسي انگلستان در ايالت اَوده و ريچارد جانسن يكي ديگر از مأموران انگليسي قرار گرفت (همو، 479).
در اين ايام بسياري از نقاط هند دستخوش آشوب و شورش بود، از جمله راجه بالبهدرا سنگه دست به شورشي عظيم زده بود. ميدلتن، ابوطالب را مأمور دفع اين شورش كرد. ابوطالب پس از دو سال جنگهاي متعدد، سرانجام غائله را سركوب كرد. با پايان پذيرفتن شورش و عزل كارگزاران انگليسي ياد شده، ابوطالب بي پناه ماند. با اينكه دولت آصف الدوله قول 000’6 روپيه مقرري ساليانه به وي داده بود، حيدربيك خان، نايب آصف الدوله كه دل خوشي از ابوطالب نداشت، از پرداخت اين مقرري امساك ورزيد (ابوطالب، همان، 8 ـ 9).
به دليل سخت شدن شرايط و بروز ناملايمات متعدد، يا بنا به عقيدة سنكهدهر (همانجا)، به علت آنكه ابوطالب نمي توانست خود را با نادرستيها و دسيسه بازيهاي رايج رد لكهنو سازگار كند، به ناچار در 1202ق/ 1787 م به كلكته مهاجرت كرد و به لرد كورنواليس شكايت برد. وي گرچه از ابوطالب استقبال كرد و به او وعدة حمايت داد، اما چون مأموريت يافت كه براي جنگ با تيپو سلطان به دكن برود، 4 سال كار ابوطالب به تعويق افتاد. در اين فاصله ابوطالب خانوادة خود را به كلكته فرا خواند و تا بازگشت كونواليس در كمال پريشان حالي و تنگدستي به زندگي در اين شهر ادامه داد. از جمله مصائبي كه در اين دوران به وي وارد آمد، فوت پسر 4 ساله اش بود (ابوطالب، همان، 10).
هنگامي كه كورنواليس از سفر دكن بازگشت، از ابوطالب پيش آصف الدوله (حك‌ 1188 ـ 1212 ق) فرمانرواي اوده شفاعت كرد و متعاقب آن ابوطالب باز به لكهنو رفت و مشمول التفات وي قرار گرفت، اما با سفر كورنواليس به اروپا و بروز مناقشاتي ميان دولت آصفي و مأموران انگليسي، ابوطالب به دستور آصف الدوله اجباراً در 1210ق/ 1795 م براي سومين بار به كلكته رفت (همان، 11؛ حسني، همانجا). فرماندار بنگاله، سرجان شور قول ياري به ابوطالب داد، اما بروز حوادثي چون درگذشت آصف الدوله، فرصت توجه به كار وي را نداد و بنابراين روز به روز ملول تر و پريشان روزگارتر گرديد. در اين اثنا، يكي از دوستان اسكاتلنديش به نام سروان داويد ريچاردسن كه فارسي و هندي را خوب مي دانست، از او دعوت كرد كه براي دفع ملال و ديدن غرايب انگلستان با او بدان سرزمين سفر كند و در طول راه از او انگليسي بياموزد. ابوطالب كه از فشارها و فراز و نشيبتهاي سالهاي اخير خسته و شكسته شده بود، اين پيشنهاد را پذيرفت و در غرّة رمضان 1213 از بند كلكته سفر خود را آغاز كرد (ابوطالب، همان، 11 ـ 12) و پس از پيمودن درياهاي سهمگين و ديدن عجايب فراوان و اقامت كوتاهي در كيپ تاون در آفريقاي جنوبي (همان، 31 ‌ـ 39) و گذراندن مدتي در ايرلند و وِيلْز (همان، 55 ـ 101) سرانجام به لندن رسيد. دو سالي را در اين شهر به مراد دل سپري كرد و ضمن اقامتش در آنجا «از پادشاه و امرا و اعاظم، عزت و احتشام يافت» (شوشتري، 368) و به «شهرزادة ايراني» ملقب گرديد و كم كم شهرتي يافت (سنكهدهر، 247).
ابوطالب در لندن كوشيد تا هم انگليسي ياد بگيرد و هم به جوانان انگليسي، فارسي بياموزد، ولي در هيچ يك از اين دو كار توفيقي نيافت (ابوطالب، همان، 107 ـ 108). اويس ازچندي از انگلستان به فرانسته و ايتاليا رفت و در راه بازگشت، جزيره مالت (همان، 340)،‌ ازمير و استانبول را ديد (همان، 347، 355) و در غرة شوال 1217ق/25 ژانوية 1803 م به بغداد وارد شد (همان، 394). سرانجام پس از ديدار از بصره و بمبئي در 15 ربيع الآخر 1218 به كلكته مراجعت كرد (همان، 458). وي در آنجا به توصية دوستش بروك كه در بنارس اقامت داشت، به عنوان مأمور مالياتي بخشهايي از بوند لكهند گمارده شد (سنكهدهر، 248) و دو سلا بعد در لكهنو ديده از جهان فرو بست و در همان شهر به خاك سپرد شد (اليوت، VII/299).
از گزارش احوال و حوادث زندگي ابوطالب خان برمي آيد كه وي مردي هوشمند، فعال، اهل سياست، كنجكاو، دقيق، خوش حافظه، ادب دوست و علاقه مند به خواندن و نوشتن بوده است. بعداللطليف شوشتري (ص 368 ـ 369) كه از معاصران و دوستان ابوطالب بوده، وي را به مردانگي، شجاعت، اخلاق پسنديده، استقلال مزاج، بليند؟ همتي و بردباري در برابر ناملايمات ستوده است. جرج سوينتن از ميرزا ابوطالب به عنوان «يكي از خردمندترين و نيك انديش ترين مردم هند» ياد كرده است (اته، I/357-358 ). سنكهدهر (ص 245 ) وي را بزرگ ترين انديشمند اقتصادي اواخر سدة 18 و اوايل سدة 19 م هند مي داند وي مي گويد ابوطالب نخستين شخصيت هندي است كه اهميت عوامل اقتصادي را، هم در تعالبي و انحطاط ملتها و هم در تحقيقات تاريخي، تشخيص داده است. او به بسياري از مسائل روزگار خود، مانند تضاد طبقاتي، ناهماهنگي اقتصادي ميان حاكمان و مردم تحت سلطة آنان،‌ قدرت دريايي، نظام مالياتي، بردگي، انواع نظامتهاي حكومتي و غيره توجه خاص داشته و آنها را تجزيه و تحليل مي كرده است.
آثار: ابوطالب خان در خلال اشتغالات كشوري و لشكري و مسافرتهاي مكرر، از تحقيق و تتبع باز نماند. حاصل مطالعات وي چندين اثر به شرح زير است:
1. خلاص‌ـة الافكار، تذكره اي است شامل شرح حال و نمونة اشعار شعراي فارسي گوي از روزگاران قديم تا زمان ابوطالب. به طوري كه خود در مقدمة اين كتاب مي نويسد (ص 2 ـ 3)، خلاص‌ـة الافكار را در 1206ق/ 1792 م زماني كه 40 ساله بوده و در كلكته زندگي مي كرده،‌ آغاز ودر 1207 ق به پايان رسانده و آنرابه نام آصف الدوله كرده است. پيش از تحرير خلاص‌ـة الافكار، ابوطالب تذكرة رياض الشعراء عليقلي خان والة داغستاني (د 1170ق) را، به انتخاب و سليقة خود تلخيص و اشعار سست آن را حذف كرده و ديباچه اي در ابتدا و شرح حال چند تن از معاصران خود را به آخر آن اضافه كرده بود، اما چون اين كار وي را راضينمي كرد، خود دست به تأليف تذكره اي مستقل زد و موادي را كه به گفتة خودش (همانجا) در مدت 25 سال،‌ اندك اندك و از اينجا و آنجا يادداشت كرده بود، در مدتي كوتاه در قالب يك مجموعه درآورد. خلاص‌ـة الافكار، كمابيش به تقليد از رياض الشعراء كه داراي يك مقدمه، 28 روضه و يك خاتمه است (نك‌ : گلچين معاني، 1/650)، مركب از يك مقدمه، 28 حديقه، يك ذيل و يك خاتمه است. مقدمه در واقع رساله اي است دربارة شعر پارسي و قواعدي كه بايد در تأليف تذكره ها رعايت كرد (ص 4).
در حديقه هاي 28 گانة كتاب، شرح حال 310 شاعر آمده است (اته، I/358). بخش «ذيل»، مشتمل بر شرح حال 159 شاعر ديگر است. در بخش «خاتمه»، ابوطالب شرح زندگي خود و 23 شاعر ديگر را كه شخصاً با آنان آشنايي داشته، آورده است. با اين حساب خلاص‌ـة الافكار شامل شرح احوال و نمونة شعر ونثر 493 نفر ـ از جمله خود مؤلف ـ است (همانجا).
بر روي هم مي توان گفت اين تذكره به داشتن برخي اطلاعات سودمند ـ گرچه در بسياري جاها، مختصر ـ دربارة سرايندگان فارسي زبان و اشتمال بر نمونه هاي شعري آنان، ممتاز است و از تذكره هاي بسيار سودمند به حساب مي آيد، اما گلچين معاني ضمن بررسي تحليلي اين اثر به پاره اي از اشتباهات آن اشاره كرده و اظهار داشته است كه تقريباً «آنچه ابوطالب خان در اين تذكره دربارة شعراي سلف نوشته، بي اعتبار است و اين قسمت از تذكرة او را با «ذيل» آن به كلي بايد حذف كرد…، ولي خاتمة آن اصيل و معتبر است» (1/566).
2. رساله اي در علم اخلاق، حدود 4 صفحه.
3. رساله اي در مصطلحات موسيقي، در 3 صفحه.
4. رساله اي در علم عروض و قافيه در 2 باب.
5. رساله اي در فنون طب، در حدود 30 صفحه. اين اثر، نوشته اي است كوتاه از مقولة مطالب مخزن الادوية عقيلي خراساني.
6. لب السّير و جهان نما، تاريخ مختصر عمومي جهان و زندگي نامة گروهي از شخصيتهاي تاريخي و شرح كوتاهي از تاريخ عصر جديد اروپا و آمريكا كه ابوطالب آن را در 1208ق/ 1794 م در 4 باب به نام آصف الدوله تأليف كرده است: باب اول، در احوال انبيا، باب دوم، در وقايع خلفا؛ باب سوم، حاوي زندگي نامة فلاسفة يونان و روم، صحابة‌ پيامبر اكرم (ص) و تابعين و علما و شعراي اسلام؛ باب چهارم، در شرح احوال سلسله هاي مشرق زمين كه معاصر خلفا بوده، يا پس از آنان تشكيل شدها ند. بخشي از اين باب به راجه هاي هند، شاهان دكن و استوري، I/145؛ اليوت، VIII/299-300). 4 رسالة ياد شده و لب السّير به آخر غالب نسخه هاي خطي خلاص‌ـة الافكار منضم شده است. نسخههاي مستقلي هم از لب السير در پاره اي از كتابخانه ها يافت مي شود (استوري، اليوت، همانجا).
7. تصحيح ديوان حافظ. ابوطالب خان ذيل شرح حال حافظ شيرازي در خلاص‌ـة الافكار، گزارش مي دهد كه به پيشنهاد يكي از آشنايان انگليسي خود، از روي 12 نسخة خطي، ديوان را تصحيح و در اواسط 1206ق در 200’1 نسخه به چاپ رسانده است اين چاپ ديوان حافظ بايد نخستين (EI2) يا يكي از نخستين (اقبال، 27) چاپهاي ديوان حافظ باشد.
8. تفضيح الغافلين. ابوطالب خان اين كتاب را كه شامل وقايع روزگار آصف الدوله محمد عليخان است، در 1211 ق به سفارش سرگرد ريچارد سن انگليسي نوشته و در آن اوضاع سياسي و اجتماعي هندِ دوران آصف الدوله را به تصوير كشيده و نابسمانيهاي اقتصادي و فعاليتهاي عوامل شركت هند شرقي را گزارش كرده است. اين كتاب در 1302ق/ 1885 م توسط هوي به انگليسي ترجمه و با عنوان «تاريخ آصف الدوله » در الله آباد هند منتشر شد. متن فارسي اين كتاب را عابد رضا بيدار تصحيح ودر 1343 ش در دهلي منتشر كرد.
1. ديوان. از ابوطالب شماري قصيده، غزل و رباعي باقي مانده كه نسخه اي از آن در موزة بريتانيا موجود است (نك‌ : مركزي، 4/675). ابوطالب بسياري از سروده هاي خود را در خلال بعضي از آثار ديگرش گنجانده است. زبان شعر او فارسي ناب ايراني نيست و تأثير فارسي هندوستاني و پاره اي انحرفات از دستور زبان فارسي اصيل در آن به چشم مي خورد.
2. معرالج التوحيد، رساله اي است منظوم در علوم نجوم با مقدمه اي به نثر كه ابوطالب آن را به خواهش دوستي در 1219ق/ 1804 م تصنيف و به ابوالفتح سلطان محمد صفوي اهدا كرده است (اشرف الحق، 70-71).
3. مسير طالبي في بلاد افرنجي،معروف ترين اثر ابوطالب، در 3 جلد، شامل شرح سفرهاي پنجسالة وي به اروپا و افريقاست. ابوطالب پس از بازگشت به كلكته، يادداشتهاي سفر خود را در 1219 ق به صورت سفرنامه اي تنظيم كرد و نام مسير طالبي في بلاد افرنجي بر آن نهاد.
مسير طالبي كتابي است مفصل، شيرين و خواندني و شايد بتوان آن را يكي از بهترين سفرنامه هاي ايرانيان در سده هاي اخير شمرد (يوسفي، 95). اطلاعاتي كه او دربارة زندگي ملتها، آداب و رسوم، معماري شهرها، كتابخانه ها، تماشاخانه ها و كارخانه هاي كشورهايي كه از آنها ديدن كرده بود، به دست مي دهد، ارزش تاريخي زيادي دارد. وصفهاي او از لندن ـ كه او بيش از 2 سال را در آن سپري كرده ـ از همه مفصل تر است. از تركيبها و اصطلاحاتي كه در اين اثر به كار رفته، تأثير لهجة فارسي زبانان هند به خوبي مشهود است. از ويژگيهاي ديگر مسير طالبي اشتمال آن بر انبوهي واژه و تركيب از زبانهاي اروپايي است كه ابوطالب چون معادل فارسي براي آن نداشته، عيناً آنها را در گزارشهاي خود آورده است.
پيش از چاپ متن فارسي طالبي، چارلز استوارت آن را در 1810 م به انگليسي ترجمه كرد و در 2 جلد در لندن منتشر ساخت. اين ترجمه در 1814 م همراه با اضافاتي مجدداً چاپ شد. در 1812 م، ميرزا حسنعلي پسر ابوطالب خان و ميرقدرت علي، متن دست نوشتة مسير طالبي را ويرايش كرده، در كلكته به چاپ رساندند. به علاوه، در 1811 و 1819 م، ترجمه هايي به فرانسه از روي متن انگليسي انجام گرفت و در پاريس منتشر شد. در 1813 م ترجمه اي در 2 جلد به هلندي و در همين سال ترجمه اي به آلماني در وين به چاپ رسيد. بخش اول مسير طالبي در 1904 م به زبان اردو ترجمه و در مرشدآباد هند چاپ شد. در 1827 م خلاصه اي از متن فارسي مسير طالبي كه ديويد مك فارلين ترتيب داده بود، در كلكته به چاپ رسيد. مسي طالبي در 1352 ش به كوشش حسن خديو جم براي نخستين بار، اما نه چندان منقّح در تهران چاپ شد. اين چاپ مجهولات روشن نشده و گفتنيهاي ناگفتة بسيار دارد.
مآخذ: ابوطالب خان، خلاص‌ـة الافكار، نسخة خطي كتابخانة ملي ملك، شم‌ 4303؛ همو، مسير طالبي يا سفرنامة ميرزا ابوطالب خان، به كوشش حسين خديو، جم، تهران، 1352 ش؛ اقبال، عباس، «چند سفرنامه از سفراي ايران»، نشريه وزارت امورخارجه، تهران، 1328 ش، ج 1، شم‌ 3؛ حسني، عبدالحي بن فخرالدين، نزه‌ـة الخواطر و بهج‌ـة المسامع و النواظر، حيدرآباد دكن، 1378ق/ 1959 م؛ شوشتري، ميرعبداللطيف، تحفة العالم و ذيل التحفه، به كوشش صمد موحد، تهران، 1363 ش؛ گلچين معاني، احمد، تاريخ تذكره هاي فارسي، تهران، 1348 ش؛ مركزي، خطي؛ نقوي، عليرضا، تذكره نويسي فارسي در هند و پاكستان، 1343ش/1964 م؛ يوسفي، غلامحسين، «مسير طالبييا سفرنامة ميرزا ابوطالب خان»، نشرية فرهنگ خراسان، 1342 ش، شم‌ 1 و 2؛ نيز:
Ashraful Hukk, M. et al., A Descriptiue Catalogue of the Arabic and Perasian Manuscripts in Edinburgh Uniuersity Library, Edinbrugh, 1925; EI2; Elliot, H. M., The Histoty of India, ed. John Dowson, Allahabad, 1976; Ethe, Hermann, Catalogue of Persian Manuscrpts in the Library of the India Offic, Oxford, 1903; Sankhder, B. M., ”Mirza Abu Talib Khan, His Life and Works“, Islamic Culture, Hydrtabad, October 1970, vol. XLIV;Storey, C.A., Persian Literature, London, 1927.
مجدالدين كيواني
 

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 5  صفحه : 2274
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست