responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 4044
انديجان‌
جلد: 10
     
شماره مقاله:4044

اَنْديجان‌، شهري‌ در آسياي‌ مركزي‌ واقع‌ در جنوب‌ شرقى‌ درة فرغانه‌ و كرانة چپ‌ سيحون‌ عليا كه‌ چندين‌ سده‌، مركز سياسى‌ و فرهنگى‌ ناحية فرغانه‌ بوده‌ است‌. اين‌ شهر اكنون‌ در جمهوري‌ ازبكستان‌ و در نزديكى‌ مرز آن‌ با قرقيزستان‌ قرار دارد (طول‌ 40 و 43 شرقى‌ و عرض‌ 72 و 25 شمالى‌).

نام‌ شهر در منابع‌ عربى‌ پيش‌ از عهد مغول‌ به‌ صورت‌ «اندُكان‌» ضبط گرديده‌ است‌، اما در عصر جغتايى‌، در كنار ضبط قديم‌ «اندگان‌» در متون‌ فارسى‌ و تركى‌ (مثلاً حمدالله‌، 246؛ شرف‌ الدين‌، 154ب‌، جم؛ نيز در نامة سلطان‌ عمر شيخ‌ به‌ اويغوري‌، نك: مليورانسكى‌، 12 -1 ؛ بارتولد، «فرغانه‌»، 534 )، ضبط جديد «انديجان‌/اندجان‌» نيز پديدار شده‌ است‌ (مثلاً نك: شرف‌الدين‌، 154 آ؛ بارتولد، «تركستان‌...»، 149 ؛ براي‌ سبب‌ نام‌گذاري‌ عاميانه‌، نك: وامبري‌، 474، حاشيه‌).

درپى‌ شكل‌گيري‌ جمهوري‌ ازبكستان‌ و تعيين‌ حدود آن‌ با جمهوريهاي‌ همسايه‌ (نك: ه د، ازبكستان‌)، ناحية انديجان‌ به‌ عنوان‌ يك‌ ولايت‌ (در روسى‌: اُبلاست‌) مشتمل‌ بر تنها بخشى‌ از ناحية بزرگى‌ كه‌ پيش‌تر ولايت‌ انديجان‌ خوانده‌ مى‌شد، در شمار استانهاي‌ فرغانه‌اي‌ ازبكستان‌ قرار گرفت‌ و از 1941م‌/ 1320ش‌ رسميت‌ يافت‌. مركز اين‌ ولايت‌ شهر انديجان‌ است‌ و 300 ،4كم2 وسعت‌ دارد. در 1991م‌/ 1370ش‌ جمعيت‌ ولايت‌ انديجان‌ را 100 ،795 ،1نفر، و جمعيت‌ شهر انديجان‌ را 300 ،298نفر برآورد كرده‌اند.

همچون‌ گذشته‌ كه‌ انديجان‌ به‌ سبب‌ قرار داشتن‌ بر سر راه‌ سمرقند به‌ كاشغر اهميت‌ داشته‌، امروزه‌ نيز در مقاطع‌ راههاي‌ شوسه‌ و نيز راه‌آهن‌ آسياي‌ مركزي‌ است‌ و در آن‌ صنايعى‌ چون‌ مكانيك‌، الكترونيك‌، غذايى‌ و نساجى‌ وجود دارد. از مراكز عالى‌ آموزشى‌ در اين‌ شهر بايد از مؤسسات‌ تربيت‌ معلم‌، پزشكى‌ و كشاورزي‌ ياد كرد.

غرب‌ ولايت‌ انديجان‌ و شرق‌ آن‌ دامنه‌هاي‌ كوهستان‌ فرغانه‌ و آلاي‌ است‌. رود اصلى‌ منطقه‌، قارادريا يكى‌ از شاخه‌هاي‌ سير درياست‌، اما مجموعة كانالهاي‌ احداثى‌، به‌ خصوص‌ كانال‌ بزرگ‌ انديجان‌ در آبرسانى‌ منطقه‌ نقشى‌ پراهميت‌ دارد. اقتصاد ولايت‌ انديجان‌ بيشتر مبتنى‌ بر كشاورزي‌، به‌ خصوص‌ كشت‌ پنبه‌ است‌، اما برخى‌ مراكز معدنى‌ چون‌ ميدانهاي‌ نفتى‌ آييم‌ قشلاق‌ و ايس‌ باسكنت‌ و مخازن‌ گاز خوجه‌آباد نيز اهميت‌ دارد.

دربارة تركيب‌ قومى‌ گفتنى‌ است‌ كه‌ در ولايت‌ انديجان‌، در حال‌ حاضر چهار پنجم‌ از جمعيت‌ ازبك‌، و باقى‌ قرقيز و روس‌ هستند. مهاجرت‌ طايفة قرقيز به‌ اين‌ منطقه‌ نيز پيشينة كهن‌ دارد، چنانكه‌ دوغلات‌، مورخ‌ بومى‌ در اواخر سدة 9ق‌ از زندگى‌ جماعتى‌ از قرقيزها (بوروتها) در اطراف‌ انديجان‌ سخن‌ گفته‌ است‌ (ص‌ .(358

منطقة انديجان‌ از دوره‌هاي‌ باستانى‌ زيستگاه‌ انسان‌ بوده‌ است‌ و اطلاعات‌ باستان‌شناختى‌ مربوط به‌ آن‌ را بايد در خلال‌ آثار مربوط به‌ فرغانة باستان‌ از عهد پارينه‌ سنگى‌ تا عصر فرهنگ‌ مفرغى‌ جست‌وجو كرد. بازمانده‌هاي‌ مربوط به‌ عصر مفرغ‌ و آهن‌ قديم‌ در منطقة انديجان‌ به‌ طور پراكنده‌ وجود دارد و از آثار بسيار مهم‌، يافته‌هاي‌ باستانى‌ در دالورزين‌، نزديك‌ انديجان‌ است‌ (نك: فرامكين‌، 52، 73-76). از انديجان‌ در داستان‌ فتوح‌ اُغوزخان‌ - خان‌ افسانه‌اي‌ - و اينكه‌ وي‌ يكى‌ از فرزندان‌ خود را مأمور تسخير انديجان‌ ساخت‌ (نك: ابوالغازي‌، 20)، در عصري‌ متأخر ياد شده‌، و به‌ متون‌ داستان‌ راه‌ يافته‌ است‌ (مثلاً قس‌: رشيدالدين‌، 1/51).

از پيشينة تاريخى‌ انديجان‌ تا سدة 4ق‌/10م‌، اسناد مكتوبى‌ در دست‌ نيست‌. در جريان‌ فتوح‌ اسلامى‌ در فرغانه‌، چه‌ در فتح‌ قتيبه‌ و چه‌ در عصر سامانى‌، منطقة انديجان‌ به‌ سبب‌ شرايط جغرافيايى‌ طبيعى‌، ظاهراً از جنگها بركنار بوده‌، و ديانت‌ اسلام‌ به‌ تدريج‌ در آن‌ نفوذ كرده‌ است‌ (براي‌ اماكن‌ مقدس‌ اسلامى‌ در نزديكى‌ انديجان‌ مربوط به‌ اين‌ عصر، نك: بارتولد، «تركستان‌»، .(217

نخستين‌ بار نام‌ انديجان‌ در آثار اسلامى‌ سدة 4ق‌ آمده‌ كه‌ به‌ عنوان‌ يكى‌ از شهرهاي‌ «كوره‌»اي‌ به‌ نام‌ «نسياي‌ زيرين‌» معرفى‌ شده‌ است‌ (ابن‌ حوقل‌، 2/514؛ اصطخري‌، 266؛ در برخى‌ منابع‌: «النسائية»، مثلاً نك: مقدسى‌، 214). بااين‌حال‌ سكوت‌ برخى‌ديگر از منابع‌ اين‌ سده‌ دربارة انديجان‌ - در عين‌ ياد كرد از منطقة نسيا (مثلاً نك: همانجا) - نشان‌ مى‌دهد كه‌ اين‌ شهر هنوز شهري‌ مهم‌ نبوده‌ است‌. در جريان‌ حملة قراختاييان‌، ولايت‌ انديجان‌ نخستين‌ بخش‌ از نواحى‌ ماوراءالنهر بود كه‌ مسخر آنان‌ شد (ابوالغازي‌، 49) و در جريان‌ كشورگشايى‌ سلطان‌ محمد خوارزمشاه‌ به‌ سمت‌ شرق‌، ولايت‌ انديجان‌ كوتاه‌ زمانى‌ انتهاي‌ قلمرو خوارزمشاهان‌ بود (همو، 37).

پس‌ از حملة مغول‌، به‌ موازات‌ انحطاط شهر اخسيكت‌ (ه م‌)، مركز قديم‌ منطقة فرغانه‌، انديجان‌ به‌ عنوان‌ شهر نخست‌ در منطقه‌ اهميت‌ يافت‌. انديجان‌ سرحد و منتهاي‌ قلمرو تيموري‌ بود (نك: شرف‌الدين‌، 154 آ، 350 ب‌). و حملات‌ تيمور به‌ مغولستان‌ از آنجا هدايت‌ و پشتيبانى‌ مى‌شد (نك: همو، 353 آ).

در اوايل‌ سدة 9ق‌/15م‌ منطقة انديجان‌ چندي‌ در تصرف‌ خانات‌ مغولستان‌ بود كه‌ ميرزا ميرك‌ احمد را به‌ ولايت‌ آن‌ گماشته‌ بودند (نك: روملو، 93)، اما در 817ق‌/1414م‌ الغ‌ بيك‌ تيموري‌ به‌ انديجان‌ سپاه‌ برد و آن‌ را به‌ متصرفات‌ نياي‌ خويش‌ بازگردانيد. هر چند تلاش‌ مغولان‌ براي‌ باز پس‌ گيري‌ انديجان‌ پس‌ از بازگشت‌ الغ‌ بيك‌ كارساز نيفتاد (نك: همانجا)، اما در طول‌ چندين‌ دهه‌، انديجان‌ همچنان‌ موضوع‌ نزاعى‌ پى‌گير ميان‌ اميران‌ تيموري‌ و خانات‌ جغتايى‌ مغولستان‌ بود (مثلاً نك: حافظ ابرو، 1/518، 583، جم). در 899ق‌/1494م‌، همزمان‌ با درگذشت‌ عمر شيخ‌، حمله‌اي‌ هماهنگ‌ از طرف‌ دو تن‌ از اميران‌ منطقه‌ بر ضد فرغانه‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ بابر، امير جديد تيموري‌، با انتقال‌ سريع‌ به‌ انديجان‌، حمله‌ را دفع‌ كرد (روملو، 639 -640).

محمد خان‌ شيبانى‌ (حك 906-916ق‌)، در همان‌ سالهاي‌ نخست‌ (پيش‌ از 909ق‌/1503م‌)، توانسته‌ بود ولايت‌ انديجان‌ را كوتاه‌ زمانى‌ تحت‌ فرمان‌ خود آورد (فضل‌الله‌، 4، 124؛ روملو، 71، 115)؛ ولايت‌ انديجان‌ تا پايان‌ حيات‌ محمدخان‌ به‌ تناوب‌ ميان‌ شيبانيان‌، نيروهاي‌ بابر - فرمانرواي‌ پيشين‌ منطقه‌ - و عوامل‌ خانات‌ جغتاي‌ دست‌ به‌ دست‌ مى‌شد (نك: بابر، فهرست‌، 82؛ دوغلات‌، .(498

پس‌ از محمد خان‌ نيز، انديجان‌ هيچ‌گاه‌ به‌ طور پايدار در كنار بدنة اصلى‌ خانات‌ شيبانى‌ قرار نگرفت‌. در سالهاي‌ پايانى‌ دهة 910ق‌ انديجان‌ در تصرف‌ سيدخان‌ حاكم‌ كاشغر از خانات‌ جغتاي‌ بود (دوغلات‌، همانجا) و پس‌ از چندي‌ به‌ فرمان‌ خانات‌ ازبك‌ بازگشت‌.

به‌ دنبال‌ قتل‌ عبدالمؤمن‌ پسر عبدالله‌خان‌ ازبك‌ در 1006ق‌/ 1597م‌، فرصتى‌ براي‌ توكل‌ خان‌ قزاق‌ مهيا شد كه‌ به‌ سرعت‌ انديجان‌ را بگشايد (نك: اسكندربيك‌، 591 -592؛ «تاريخ‌...1»، 256 ؛ نيز نك: بارتولد، «فرغانه‌»، .(536 از آن‌ پس‌ جنگهايى‌ كه‌ بر سر سلطه‌ بر انديجان‌ رخ‌ داده‌، جنگهايى‌ داخلى‌ ميان‌ خانهاي‌ اردوهاي‌ گوناگون‌ قزاق‌ است‌ كه‌ نقش‌ خانهاي‌ كلان‌ ازبك‌ در اين‌ ميان‌ معمولاً حمايت‌ از يكى‌ از طرفهاي‌ درگير بوده‌ است‌ (نك: كلياشتورنى‌، 303 ,300 ؛ بارتولد، «مأموريت‌...1»، .(183

با نظر به‌ تختگاه‌ سنتى‌ منطقه‌، از عصر خواجه‌ها تا اواسط دورة خانات‌ خوقند، چه‌ در منابع‌ اسلامى‌ و چه‌ در منابع‌ چينى‌، از حكومتهاي‌ منطقة فرغانه‌ به‌ دولت‌ انديجان‌ تعبير شده‌ است‌ (مثلاً نك: همو، «فرغانه‌»، همانجا؛ «اسناد...2»، .(97 در تركستان‌ شرقى‌ تا عصر حاضر نيز بر همين‌ پايه‌ مهاجران‌ از فرغانه‌، «انديجانى‌» خوانده‌ مى‌شده‌اند (نك: بارتولد، «انديجان‌»، .(326

در اواخر سدة 13ق‌/19م‌، پيشروي‌ قواي‌ روسية تزاري‌ متوجه‌ شهرهاي‌ اصلى‌ خانات‌ خوقند بود و پس‌ از تصرف‌ تاشكند و خوقند در 29 اوت‌ 1875، زمانى‌ كه‌ مردم‌ انديجان‌ خود را در معرض‌ حملة قريب‌الوقوع‌ مى‌ديدند، هيأتى‌ را به‌ نمايندگى‌ به‌ تاشكند فرستادند و تابعيت‌ خود را نسبت‌ به‌ دولت‌ روسيه‌ اعلام‌ كردند (حسنى‌، .(33-34 اما اين‌ تابعيت‌ ريشه‌دار نبود و در 30 سپتامبر 1875 قيامى‌ گسترده‌ در انديجان‌ برضد سلطة روسيه‌ برپا شد (همانجا).

با توجه‌ به‌ شرايط بحرانى‌ در انديجان‌، براي‌ قواي‌ روس‌ راهى‌ جز فتح‌ قهرآميز انديجان‌ باقى‌ نمانده‌ بود و در اول‌ اكتبر 1875 دسته‌هاي‌ نظامى‌ روسيه‌ وارد انديجان‌ شد. در 8 ژانوية 1876، نيروهاي‌ نظامى‌ جديد وارد شهر گرديد و در پى‌ درگيريهاي‌ خونين‌ با مجاهدان‌، تصرف‌ انديجان‌ قطعيت‌ يافت‌ (همانجا).

در 1898م‌، گسترده‌ترين‌ قيام‌ مذهبى‌ - ملى‌ در انديجان‌ به‌ رهبري‌ شيخ‌ محمدعلى‌، ملقب‌ به‌ دوكچى‌ ايشان‌، از شيوخ‌ نقشبندي‌ بر پا شد (نك: طوغان‌، 332 ؛ آكينر، كه‌ در تاريخ‌ نگاري‌ شوروي‌، بدون‌ پرداختن‌ به‌ چهرة مذهبى‌ آن‌، صورت‌ حماسه‌اي‌ خلقى‌ يافته‌ است‌ (نك: I/504 , 2 .(EI

انديجان‌ در زلزلة سال‌ 1902م‌ دچار ويرانى‌ گسترده‌ شد، اما به‌ زودي‌ بازسازي‌ گرديد (نك: همانجا).

زبان‌ منطقة انديجان‌ در اعصار پيش‌ از اسلام‌ را بايد در رديف‌ زبانهاي‌ ايرانى‌ شرقى‌ جست‌وجو كرد، اما همزمان‌ با نفوذ قارلقها و قراخانيان‌، زبان‌ تركى‌ در منطقه‌ گسترش‌ يافته‌، و پس‌ از حملة مغول‌ از سدة 7ق‌ بر رونق‌ آن‌ افزوده‌ شده‌ است‌. در سدة 10ق‌، بابر در وصف‌ انديجان‌ يادآور شده‌ كه‌ در عصر وي‌ زبان‌ منطقه‌ تركى‌ بوده‌، و چه‌ در شهر و چه‌ در اطراف‌ آن‌ كسى‌ كه‌ تركى‌ نداند، يافت‌ نمى‌شده‌ است‌. به‌ گفتة بابر گويش‌ تركى‌ انديجان‌ الگو و نمايندة گويشهاي‌ فرغانه‌ بود و امير عليشير نوايى‌ در خلق‌ آثار ادبى‌ خود از اين‌ گويش‌ استفاده‌ كرده‌ است‌ (نك: بابر، 2 ب‌؛ نيز بارتولد، «فرغانه‌»، و بدين‌ ترتيب‌ سهم‌ بسزايى‌ را در شكل‌گيري‌ زبان‌ ادبى‌ ازبكى‌ داشته‌ است‌.

امروزه‌ در طبقه‌بندي‌ گويشهاي‌ ازبكى‌، گويش‌ انديجانى‌ به‌ مجموعة گويشهاي‌ قارلق‌ - چگل‌ - اويغور تعلق‌ دارد (رشتوف‌، ff. و در برابر گويشهاي‌ ايرانى‌ گراي‌ منطقة زرافشان‌ و برخى‌ گويشهاي‌ به‌ دور از تأثير ايرانى‌، در شمار گويشهايى‌ است‌ كه‌ در حدي‌ ميانه‌ تأثير ايرانى‌ پذيرفته‌ است‌ (نك: گولياموف‌، .(3

در سده‌هاي‌ 4 و 5ق‌، از شاعران‌ پارسى‌گوي‌ در انديجان‌، على‌ قُرط اندكانى‌ را بايد نام‌ برد كه‌ تنها ابياتى‌ چند از او برجاي‌ مانده‌ است‌ (مثلاً نك: لغت‌ فرس‌، 176، 213) و از شخصيتهاي‌ اسلامى‌ انديجان‌ در عهد پيش‌ از مغول‌، عالمى‌ از صوفيه‌ به‌ نام‌ ابوحفص‌ عمر بن‌ محمد بن‌ طاهر اندكانى‌ (د 545ق‌) نامبردار است‌ (نك: سمعانى‌، 1/364؛ ياقوت‌، 1/375). در اوايل‌ سدة 7ق‌ نيز يكى‌ از فقيهان‌ برجستة حنفى‌ برخاسته‌ از انديجان‌ (د 632ق‌) همين‌ نام‌ و كنيه‌ را داشته‌ است‌ (نك: عبدالقادر، 1/396). در عهد تيموري‌ ادب‌ پارسى‌ در انديجان‌ زمينة رشد يافت‌ و كسانى‌ چون‌ يوسف‌ اندكانى‌ و بديعى‌ انديجانى‌ در سدة 9ق‌ مجال‌ ظهور يافتند (نك: دولتشاه‌، 350، جم؛ خواندمير، 4/337) و اين‌ جريان‌ در سده‌هاي‌ 10 و 11ق‌، با شاعرانى‌ چون‌ سپاهى‌، لامعى‌، نصيبى‌ و داعى‌ انديجانى‌ پى‌ گرفته‌ شد.

مآخذ: ابن‌ حوقل‌، محمد، صورة الارض‌، به‌ كوشش‌ كرامرس‌، ليدن‌، 1938- 1939م‌؛ ابوالغازي‌ بهادرخان‌، شجرة ترك‌، به‌ كوشش‌ دمزون‌، سنت‌ پترزبورگ‌، 1871م‌؛ اسكندربيك‌ منشى‌، عالم‌ آراي‌ عباسى‌، تهران‌، 1350ش‌؛ اصطخري‌، ابراهيم‌، مسالك‌ و ممالك‌، ترجمة كهن‌ فارسى‌، به‌ كوشش‌ ايرج‌ افشار، تهران‌، 1368ش‌؛ بابر، ظهيرالدين‌ محمد، بابرنامه‌، به‌ كوشش‌ بوريج‌، لندن‌، 1971م‌؛ حافظ ابرو، زبدة التواريخ‌، به‌ كوشش‌ كمال‌ حاج‌ سيدجوادي‌، تهران‌، 1372ش‌؛ حمدالله‌ مستوفى‌، نزهة القلوب‌، به‌ كوشش‌ لسترنج‌، ليدن‌، 1915م‌؛ خواندمير، غياث‌الدين‌، حبيب‌ السير، به‌ كوشش‌ محمد دبيرسياقى‌، تهران‌، 1362ش‌؛ دولتشاه‌ سمرقندي‌، تذكرة الشعراء، به‌ كوشش‌ ادوارد براون‌، ليدن‌، 1901م‌؛ رشيدالدين‌ فضل‌الله‌، جامع‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌ و مصطفى‌ موسوي‌، تهران‌، 1373ش‌؛ روملو، حسن‌، احسن‌ التواريخ‌، به‌ كوشش‌ عبدالحسين‌ نوايى‌، تهران‌، 1357ش‌؛ سمعانى‌، عبدالكريم‌، الانساب‌، حيدرآباد دكن‌، 1382ق‌/1962م‌؛ شرف‌الدين‌ على‌ يزدي‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ عصام‌الدين‌ اورونبايف‌، تاشكند، 1972م‌؛ عبدالقادر قرشى‌، الجواهر المضيئة، حيدرآباد دكن‌، 1332ق‌؛ فرامكين‌، گ‌.، باستان‌شناسى‌ در آسياي‌ مركزي‌، ترجمة صادق‌ ملك‌ شهميرزادي‌، تهران‌، 1372ش‌؛ فضل‌الله‌ بن‌ روزبهان‌، مهمان‌نامة بخارا، به‌ كوشش‌ منوچهر ستوده‌، تهران‌، 1355ش‌؛ لغت‌ فرس‌ اسدي‌ طوسى‌، به‌ كوشش‌ فتح‌الله‌ مجتبائى‌ و على‌اشرف‌ صادقى‌، تهران‌، 1365ش‌؛ مقدسى‌، محمد، احسن‌ التقاسيم‌، بيروت‌، 1408ق‌/1987م‌؛ وامبري‌، آ.، سياحت‌ درويشى‌ دروغين‌، ترجمة فتحعلى‌ خواجه‌ نوريان‌، تهران‌، 1365ش‌؛ ياقوت‌، بلدان‌؛ نيز:

Akiner, Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London, 1986; Barthold, V.V., X Andizhan n , X Fergana n , Sochinenya, Moscow, 1964, vol. III; id, X Otchet o komandirovke v Turkestane n , ibid, vol. VIII; id, X Turkestan v epokhu Mongol'skogo nashestviya n , ibid, 1964, vol. I; Dughlat, M. H.,  Tarikh-i- Rashidi, tr. E. Denison Ross, Patna, 1973; EI 2 ; Gulyamov, Kh., Uzbeksko - tadzhikskie yazykovye svyazi', Tashkent, 1983; Hasanii, Turkiston bosqini, Tashkent, 1992; Kitaiskie dokumenty i materialy po istorii Vostochnogo Turkestana, Almaty, 1994; Klyashtornyi, S.G. and T.I. Sultanov, Kazakhstan, Letopis' trekh tysyacheletii,  Almaty, 1992; Melioranskii, P. M., X Dokument uigurskogo pis'ma sultana Omar-sheikha n , Zapiski Vostochnogo Otdeleniya Russkogo Arkheologicheskogo obschchestvo, Saint Petersburg, 1904, vol. XVI; Qazaqtyn k N ne tarikhy, Almaty, 1993; Reshetov, V.V., X Sostoyanie i zadachi uzbekskoi dialektologii n , Voprosy uzbekskogo yazykovodeniya, Tashkent, 1954; Togan, A. Z. V., Bug O nk O t O rkili T O rkistan ve yak o n tarihi, Istanbul, 1981.

احمد پاكتچى‌

نام کتاب : دانشنامه بزرگ اسلامی نویسنده : مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی    جلد : 10  صفحه : 4044
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست