همِینطور
در بقِیّۀ موارد امام صادق علِیه السّلام تمام اِین
قضاءهاِی پِیامبر را ِیکِیِیکِی بِیان
مِیکنند و عقبة بن خالد هم اِینها را نقل مِیکند. البته حالا
دِیگر اِینها را نمِیخوانم. دوتا از اِینها ِیکِی
همان شُفعَه است که در آنجا دارد «و قال: لا ضررَ و لا ضرار»
و ِیکِی همان رواِیت فَضل ماء بئر است که در آنجا هم دارِیم: «لا ضررَ و لا ضِرارَ»؛[1] ولِی در بقِیّۀ موارد، عبارت «لا ضررَ و لا ضِرارَ» نِیست.
بررسِی
نظر شِیخالشرِیعۀ اصفهانِی دربارۀ عبارت «لا ضرر»
در أقضِیة النبِی
مرحوم
شِیخالشّرِیعة اصفهانِی در تلقِّی اِین مسئله استبعاد
کردند ـ و واقعاً هم همِینطور است ـ و در کتاب لا ضررشان فرمودند[2] که اصلاً اِین رواِیات لا ضرر که در باب شفعه آمده
است در اصل همان رواِیت عبادة بن صامت است و او تمام اِین أقضِیۀ
پِیغمبر را جدا جدا نقل کرده است، به اِینصورت که پِیغمبر
در فلان مسئله فلان حکم را صادر کردند و در فلان مسئله فلان حکم را صادر کردند و
همِینطور پِیغمبر به «لا ضرر و لا ضرار» حکم
کردند. حالا اگر اِین «لا ضرر
و لا ضرار» در شفعه و منع فضل ماء هم بود، چرا
عبادة بن صامت در ذِیل آنها اِین کلام را نِیاورده است؟! مثلاً
پِیغمبر فرمودند:
قَضِیٰ
بالشُّفعة بِین الشُّرکاء فِی الأرَضِینَ و المَساکِن؛ «شفعه حقّ صاحب آن مشاع است.»
رواِیت
دِیگرِی در باب شفعه دارِیم که مِیفرماِید:
إذا
أُرِّفَت الأُرَفُ و حُدَّتِ الحدودُ فلا شُفعَةَ؛ «ِیعنِی حقّ شفعه تا جاِیِی است که در آن
زمِین، علامات نصب نشود و تقسِیم نشود.»
اُرَف جمع اُرفة، به معناِی علامت است، و أُرِّفَت تأرِیفًا و حُدَّتِ الحُدود ِیعنِی علامت گذاشتن و تقسِیم کردن و حد نصب کردن.
اگر شرکاء علامت گذاشتند و مشخص
کردند که اِین ِیک جَرِیب براِی فلانِی