در
اِینجا خود همِین جُبار دلِیل بر اِین است که آن چاه اعم از
اِین است که چه چاهِی باشد.
«و اگر شراِیط
حِیوانِی را لحاظ کرده و از او محافظت کرده باشند جُبار است و هِیچکدام
از جراحتهاِیِی که حِیوان وارد مِیکند، بر عهدۀ صاحب
حِیوان نِیست، و همۀ اِینها جُبار است.»
مثلاً فرض
کنِید که حِیوانِی مِیآِید و چِیزِی را
مِیشکند ِیا در چِیزِی تصرف مِیکند، مثلاً حرکت
مِیکند و هندوانه ِیا خربزهاِی را که سر راهش است با لگد
مِیزند و از بِین مِیبرد، درصورتِیکه آن چوپان و راعِی
ِیا آن کسِی که محافظ حِیوان است رعاِیت کرده باشد، جبار است
و اِین تقصِیر آن کسِی است که اِین چِیز را وسط راه
گذاشته است، چون اِین حِیوان نمِیفهمد و اِین چِیز تلف
مِیشود؛ ِیا اِینکه فرض کنِید که حِیوانِی را به
جاِیِی بستهاند و بچه ِیا شخصِی مِیرود و اذِیّتش
مِیکند و آن حِیوان هم با لگد مِیزند و او تلف مِیشود، پرداخت
دِیۀ اِین فرد بر عهدۀ صاحب حِیوان نِیست.
بعد فرمودند:
و قَضِیٰ فِی الرِّکازِ الخُمسَ، و قضِیٰ
أنّ ثمر النخل لمن أبّرها،... و للعاهِر الحجَرَ؛[1]
اِین
رواِیت مفصل است، بعد حضرت راجع به قتل جنِین صحبت مِیکنند و مطلب
به اِینجا مِیرسد که عبادة بن صامت مِیگوِید:
و قضِیٰ
أن لا ضرر و لا ضرار؛ «پِیغمبر
حکم کرد که ضرر و ضرارِی نِیست.»
رواِیت لا ضرر در أقضِیة النبِی صلِّی
الله علِیه و آله و سلّم از طرِیق شِیعه
در رواِیات شِیعه، عقبة بن
خالد اِین أقضِیة
النّبِی و قضاءها را از امام صادق
علِیه السّلام قطعهقطعه نقل کرده است؛ مثلاً ِیک رواِیت در فقِیه
دارد:
بإسناد محمّد
بن عبدالله بن هلال عن عُقبَةِ بن خالد عن أبِیعبدالله
علِیه السّلام
[1]. ترجمه: «رسول خدا صلِّی الله علِیه و آله به پرداخت خمس
مال مدفون (گنج و معدن) حکم کردند و حکم کردند که مِیوۀ نخل براِی
کسِی است که آن را درست و تلقِیح کند،... و از براِی شخص فاجِر و
زناکار (از فرزند بهرهاِی نِیست) بهرۀ او سنگ است (که به حکم
حاکم شرع باِید در صورت إحصان سنگسار شود).» (محقق)