بلکه فقط در
بعضِی از احکام بالخصوص، انحراف پِیدا شد؛ مثلاً در مفطرات صوم و اعمال
حج و احکام زکات اختلافِی نبود، ولِی در بعضِی از احکامِ بهخصوص
اختلاف پِیدا شد، مانند صلاة تراوِیح، گفتن «الصّلاةُ خِیرٌ من النَّوم» بهجاِی
«حِیَّ علِیٰ خِیرِ
العمل» در اذان، حرمت مُتعۀ نساء و حرمت
تمتّع در حجّ تمتّع.
قرآن و نماز
و روزه در زمان خلفا با زمان ائمّه علِیهم السلام ِیکِی بود، بعد
در زمان بنِیالعباس ائمّۀ اربعۀ عامّه با دخالت استنباطات
شخصِی و قِیاس و تشعُّب فروع و عدم دسترسِی به امام
علِیه السّلام و دخالت اغراض و اهواء نفسانِی، باعث اِین
اختلافِی شدند که فعلاً مشاهده مِیکنِیم. لذا ائمّه
علِیهم السّلام خود را بِینِیاز از ابراز بسِیارِی
از احکام مِیدِیدند و فقط در مواردِی که خلاف بِیّنِی
بود ـ مانند قِیاس و استحسان و مُتعه ـ در مقام بِیان وجوه
افتراق بِین احکام اهلبِیت و اهلتسنّن بودهاند، مثل اِینهمه
رواِیاتِی که دربارۀ متعه و متعۀ حج دارِیم.
ما
اِین بِیان مرحوم آِیةالله بروجردِی را با قدرِی
احتِیاط مِیپذِیرِیم. فلهذا بسِیارِی از
احکامِی که در زمان ائمّه علِیهم السّلام متداول بود، از روات
عامّه انتشار پِیدا کرده بود. بهطور کلِّی مسئلۀ
تشِیّع و تسنّن در آن زمان مطرح نبود، بلکه مسئلۀ حبّ و بغض اهلبِیت مطرح بود، که الآن بهصورت تشِیّع و
تسنّن در آمده است. آن زمان ِیک شخص در عمل به ِیک حکم اصلاً
توجّهِی به اِین نداشت که آِیا راوِی آن، شِیعه است
ِیا سنِّی؛ همِینکه مِیدِیدند راوِی حبّ اهلبِیت
دارد، به رواِیتش عمل مِیکردند ولو اِینکه محبّت خلفا را هم داشت.
بسِیارِی
از افراد اصلاً مجهولالهوِیّه هستند و مشخّص نِیست که بالأخره
شِیعه هستند ِیا سنِّی، مانند زُهرِی[1] و
امثالذلک که در زمان امام سجّاد علِیه السّلام بودند و
[1]. ابوبکر، محمّد بن مسلم زهرِی، از فقِیهان و محدّثان قرن دوّم هجرِی و معاصر امام زِینالعابدِین علِیه السلام
بود. وِی اوّلِین کسِی بود که به تدوِین احادِیث پرداخت
و عنوان نخستِین تابعِی تدوِینکنندۀ حدِیث به او داده شده
است. (الأعلام، ج ٧، ص ٩٧) *
* آنچنانکه از کتب تراجم استفاده مِیشود، زهرِی
از خطّ ولاِیت امِیرالمومنِین علِیه السّلام منحرف بوده است. ابنشهرآشوب
مِینوِیسد: «زهرِی از کارگزاران و عمّال بنِیامِیّه
بود.» (مناقب آلأبِیطالب علِیهم السلام، ج
٤، ص ١٥٩) همچنِین حضرت سجّاد
علِیه السّلام در نامهاِی که به او نوشتند، وِی را بهسبب اعانت ظالمان مؤاخذه کردند. (تحف العقول، ص
٢٧٤؛ الطّبقات الکبرِیٰ، ج
٥، ص
٣٤٨ و ٣٤٩؛ تارِیخ الِیعقوبِی، ج ٢، ص ٣٠٩)
البته
برخِی از منابع، او را از اصحاب علِیّ بن الحسِین علِیهما السلام
دانستهاند و نقل مِیکنند که او آنچنان ملازم حضرت بود که بعضِی از بنِیمروان
به او مِیگفتند: «اِی زهرِی، پِیامبر تو چه مِیکند؟»
و منظورشان علِیّ بن الحسِین علِیهما السلام بود. (مناقب آلأبِیطالب علِیهم السلام، ج
٤، ص ١٥٩؛ معجم رجال الحدِیث، خوئِی، ج ١٧، ص
١٩١)
علماِی
سنِّی براِی زهرِی جاِیگاهِی بس بلند مرتبه در رواِیت
و نقل احادِیث ترسِیم کردهاند؛ ولِی بعضِی علماِی شِیعه
با توجّه به رواِیتِی که ابنأبِیالحدِید در شرح نهج البلاغه، ج ٤، ص
١٠٢ نقل مِیکند که «زهرِی و عروة بن زبِیر در
مسجد پِیامبر صلِّی الله علِیه و آله و سلّم نشسته بودند و از حضرت
علِی علِیه السّلام بدگوِیِی مِیکردند و حضرت سجاد
علِیه السّلام برخورد شدِیدِی با آنان نمود» او را عدو و متّهم
دانستهاند. (رجال الطّوسِی، ص ١١٩؛ الرّجال، ابنداود، ص ٥٠٥؛ رجال العلاّمة الحلِّی، ص ٢٥٠) (محقّق)