تدارک کند. البتّه
ِیکسرِی رواِیات هست،[1]
ولِی حالا فرض کنِید که در اِین مورد اصلاً رواِیت و
دلِیلِی ندارِیم. در اِینجا اِین آقاِیان مِیگوِیند:
«با اِینکه باغچۀ اِین همساِیه آب داده و دِیوار
همساِیۀ دِیگر را خراب کرده است، ولِی لا ضرر شامل
اِینجا نمِیشود، چون ما در اِینجا دلِیلِی ندارِیم!»
حالا ما از
شارع سؤال مِیکنِیم: اِین اهمال در تسرِّی ماء، مبتلا به
است و عرف هم آن را ضرر تشخِیص مِیدهد و ما هم مِیبِینِیم
که واقعاً اِین ضرر در خارج محقَّق است. حالا آِیا اِین واقعه عندالشارع خالِی از حکم است ِیا
بالأخره حکمِی بر آن بار مِیشود؟ آِیا حکم آن اباحه است ِیا
اباحه نِیست؟ آِیا اِین اهمال حرام است ِیا حرام نِیست؟
اگر بگوِیِیم حرام است، پس باِید بگوِیِیم که در
اِینجا نفِی حکم حرمت و حکم ضررِی شده است. بنابراِین گرچه در
اِینجا نفس اِین حکم در ضمن قوانِین و احکام مشروعه بِیان
نشده است، ولِی از باب عدم خُلوّ واقعةٍ
عن أحد الأحکام الخمسة، ما باِید ِیک حکم
از اِین احکام خمسه را بر گُردۀ شارع بار کنِیم که آن حکم حرمت
است. دلِیلش اِین است که اگر شارع در اِینجا در جلوِی ما بود و
ما از شارع و امام علِیه السّلام سؤال مِیکردِیم که ِیا ابنرسولالله، آب باغچۀ همساِیۀ ما تسرِّی کرده است و دارد
دِیوار منزل ما را خراب مِیکند، ِیا ابنرسولالله، أفتونِی
فِی هذه الواقعة! حضرت چه بِیان
مِیکند؟
بله، بعضِی از رواِیات اخلاقِی
مِیگوِیند که تحمل کنِید و عفو و گذشت کنِید! ولِی لا ضرر اِین را برمِیدارد و
مِیگوِید: اِین رواِیات اخلاقِی که مِیگوِیند
بهتر است شما تحمل کنِید، مربوط به موارد عفو و گذشت است، نه به ضرر در اموال
و انفس و امثالذلک! اِین رواِیت لا ضرر بر آنها حکومت دارد و مِیگوِید:
اصلاً حکم ضررِی در اِینجا نِیست! پس ما در اِینجا اولاً بلا اول
ِیک حکم را اثبات مِیکنِیم، وقتِی آن را اثبات کردِیم، امر
را دائر مدار ِیکِی از دو حکم اباحه ِیا حرمت قرار مِیدهِیم؛
اگر اباحه شد،