ـ که
مطلب صحِیحِی است، گرچه اِیشان اِین مطلب را نفرمودهاند ـ
در اِینصورت مِیتوانِیم ضرار را به معناِی اضرار
متکرّر بگِیرِیم؛ اما اگر بر مبناِی خود اِیشان، ضرر را به
معناِی اسممصدر بگِیرِیم و صرفاً نفِی تسبِیب را موجب
ضرر بدانِیم، در اِینصورت دِیگر اضرار غِیر متکرّر
در تحتِ اِین قاعده مندرج نخواهد بود.
فعلِیٰهذا
ما چارهاِی ندارِیم جز اِینکه ضرار را به معناِی اضرار
بگِیرِیم؛ حالا چه آن اضرار ابتدائاً باشد و چه عقاباً و ِیا مستمراً
باشد، در هر صورت اِین ضرار به معناِی اضرار خواهد بود.
بعد
اِیشان مِیفرماِیند:
حالاکه
ما در اِینجا ضرار را به معناِی اضرار گرفتِیم، پس ضرار به
معناِی نهِی و تحرِیم مولوِی خواهد بود، و وقتِی که به
معناِی تحرِیم مولوِی باشد مسائلِی از اِین تحرِیم
استفاده مِیشود.
حالا ما فرض
مِیکنِیم که مطلب اِیشان أعمّ از اضرار ابتداِیِی
ِیا اضرار متکرّر و متعاقب بر اضرار ابتداِیِی است. در هر صورت،
وقتِی که اِین ماهِیت به لسان إخبار منفِی شده است پس لا ضرار به
معناِی تحرِیم مولوِی است، و وقتِی که به معناِی
تحرِیم مولوِی شد پس باِید از اِین تحرِیم مسائلِی
استنتاج بشود. اِیشان مِیفرماِید:
ِیکِی از اِین مسائلِی که مترتّب
بر تحرِیم است عقاب اُخروِی است، ِیکِی دِیگر از اِینهاِیِی
که مترتّب بر تحرِیم است جزاِی دنِیوِی است، ِیکِی
دِیگر از اِینهاِیِی که براساس همِین تحرِیم
استفاده مِیشود تدارک آن اضرار است، چون وقتِی شارع اضرار را
تحرِیم کرده است پس ضررِی که به غِیر وارد شده است باِید
تدارک بشود.
مبتنِی بودن تفسِیر آِیةالله سِیستانِی از
قاعدۀ لا ضرر و لا ضرار بر مسئلۀ حفظ نظام
البتّه اِین سه مطلبِی که اِیشان
فرمودهاند و همچنِین مطالب بعدِی که مِیفرماِیند، همه مبتنِی بر ِیک قضِیّه است و آن قضِیّه عبارت
است از حفظ نظام اجتماع و حفظ عدالت اجتماعِی. حفظ نظام اجتماع است که
اِینها را اقتضا مِیکند، نه صرف تحرِیم مولوِی. چهبسا
تحرِیمهاِیِی دارِیم که اقتضاِی ضمان نمِیکنند.
بله، همانطورِیکه قبلاً عرض شد، ما
نمِیتوانِیم مسئلۀ پِیگِیرِی قانونِی را در آن
احکامِی که ارتباط مستقِیم