در
اِینجا آِیةالله سِیستانِی اِین نظر را رد مِیکنند
و قبول نمِیکنند که ضرر ِیک ماهِیت مرغوبٌإلِیها است، منتها
اِیشان از ناحِیۀ دِیگرِی وارد مِیشوند و مسئلۀ
دِیگرِی در اِینجا ذکر مِیکنند که بعداً عرض مِیکنِیم.
اما عرض ما
در اِینجا ـ که بعداً مفصّلاً عرض خواهِیم کرد ـ اِین
است که مبناِی جعل احکام در شرِیعت بر بناِی عقلاء است ِیا بر
دواعِی نفسانِی؟
در
بعضِی از موارد مثل ربا و معاملات صَرف و سلَم و کالِی به کالِی
و بعضِی از معاملات ممِیّز مِیبِینِیم که مبناِی
جعل احکام، بناِی عقلاء است؛ ِیا مثلاً در نکاحهاِیِی که بهصورت زنا است مِیبِینِیم که
مبناِی جعل احکام، بناِی عقلاء است. الآن زرتشتِیها هم
نکاح دارند! مگر بناِی عقلاء حتماً بر اِین است که فقط عقد خاصِی
بخوانند؟! نهخِیر، دو نفر هستند که اِین مِیگوِید: «قربانت
بروم!» و آن هم مِیگوِید: «قربان تو بروم!» و بعد با همدِیگر مِیگوِیند:
«بسِیار خوب، به خانۀمان بروِیم!» بناِی عقلاء اِین است!
ولِی شارع در اِینجا بِین اِینها مانع اِیجاد کرده است، گرچه
بناِی عقلاء بر اِین نِیست که حتماً به اِین شکل خاص باشد. البتّه
مبناِی جعل خِیلِی از احکام، بناِی عقلاء نِیست، مثلاً
سرقت و اضرار به غِیر جزء بناِی عقلاء نِیست؛ ولِی مثلاً
خوردن خمر به مقدار کافِی براِی صحت بدن، جزء بناِی عقلاء است ِیا
مثلاً شطرنج و قمار جزء بناِی عقلاء است. ما نمِیتوانِیم
بگوِیِیم که اِینها داعِی ندارند. مگر اِینهمه عقلائِی
که با هم شطرنج و قمار بازِی مِیکنند داعِی ندارند؟! در
اِینجا صرفاً و صرفاً احکام شرعِی جلوگِیر و مانع اِین
أعمالشان است.
خِیلِی
از افراد در دنِیا مبناِی عملشان بناِی عقلائِی است، ِیعنِی
جنبۀ نفسانِی در کارشان نِیست، گرچه شرع در اِینجا ممانعت
کرده است. اصلاً خصوصِیت شرع اِین است که از مواردِی
جلوگِیرِی کند که تشخِیص عقل به آنجا نمِیرسد و عقل
براِی تشخِیص مصلحت و مفسده کفاِیت نمِیکند؛ اصلاً کار شرع همِین
است!
ما بعداً عرض خواهِیم کرد که اصلاً
بناِی احکام روِی بناِی عقلاء است، نه روِی دواعِی
نفسانِی؛ وإلاّ ممکن است که اِین دواعِی نفسانِی تفاوت
پِیدا بکند، مثلاً